responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 138


( راوى گويد : ) و علَّت اين موضوع ، اين بود كه يحيى بن خالد به يحيى بن أبى - مريم گفته بود : آيا مىتوانى كسى از آل أبى طالب را كه اهل دنيا و طالب دنيا باشد به من معرّفى كنى تا به زندگى او وسعت دهم ؟ و به او مال و ثروتى عطا كنم ؟ او گفت : بله ، كسى را با اين اوصاف سراغ دارم و به تو معرّفى مىكنم ، او علىّ بن اسماعيل بن جعفر است .
يحيى كسى را بدنبال او فرستاد و احضارش نمود و به وى گفت : در بارهء اوضاع و أحوال عمويت ، و شيعيان او و اموالى كه براى او مىآورند برايم بگو .
علىّ بن اسماعيل گفت : بله ، از اوضاع و احوال او خبر دارم ، و سپس شروع كرد به سعايت و بدگويى از امام كاظم عليه السّلام ، و از جمله اينكه ، گفت : يك نمونه از ثروت و كثرت أموال او ، اين است كه : آبادى و زمينى به نام « يسيره » ، [1] خريدارى كرده به سى هزار دينار ، وقتى پول را آماده كرد ، فروشنده گفت : اين سكَّه‌ها را نمىخواهم ، سكَّه‌هاى ديگرى به من بده ، او ( امام كاظم ) نيز دستور داد آن سكَّه‌ها را در خزانه اش ريختند و سى هزار سكَّه با همان وزن و اوصافى كه فروشنده خواسته بود حاضر كردند .



[1] . كذا ، و في المصحّحة المخطوطة و البحار نقلا عن غيبة الشيخ « اليسيرية » و عن العيون « البشريّة » .

138

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 138
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست