responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 485


يعنى مطلبى از روى جهل بنظر او جلوه ميكند و خيال ميكند كه اين حجت است همان طورى كه عالم آن حجت را بسبب علم يعنى از روى علم خود ميداند و بواقع رسيده است و دنيا و آخرت بحجت بر پا است و اين مرد حجت آورده است يعنى او را قانع كن و جوابش را باز گو خواه از روى جهل بگويد خواه از روى علم ، مأمون امر كرد صوفى را رها كردند و اين واقعه را نيز از مردم پنهان كردند و مشغول شد بحضرت رضا ( ع ) تا اينكه آن بزرگوار را زهر چشانيد و از روى ظلم شهيد كرد و فضل ابن سهل جماعتى از شيعيان را بقتل رسانده بود « مصنف گويد » اين حديث روايت شده است بقسمى كه حكايت كردم ليكن از عهدهء صحت آن بر نمىآيم . از ريان بن شبيب خال معتصم عباسى برادر مارده مروى است كه گفت مأمون چون ميخواست از مردم براى امير بودن خود بر مؤمنين و براى حضرت رضا ( ع ) بوليعهدى و از براى فضل بن سهل بوزارت بيعت گيرد امر كرد سه كرسى حاضر كردند و چون هر سه بر روى كرسيها قرار گرفتند مردم را اذن داد داخل ميشدند و بيعت ميكردند و دستهاى راست خود را بدستهاى راست اين سه نفر ميدادند و بالاى ابهام را كه انگشت بزرگ است بر خنصر اين سه نفر كه انگشت كوچك است ميگذاشتند و بيرون ميرفتند تا اينكه در آخر مردم جوانى از انصار داخل شد و بدست راست بيعت كرد و بالاى انگشت كوچك را بر بالاى ابهام آن جناب گذاشت حضرت ابو الحسن ( ع ) تبسم كرد و فرمود هر كسى ما را بيعت كرد بيعت كرد بفسخ بيعت غير از اين جوان كه بعقد بيعت بيعت نمود : مأمون گفت امتياز فسخ بيعت از عقد بيعت كدام است و فرق ميان آنها چيست ؟ حضرت ابو الحسن فرمود عقد بيعت گذاشتن بالاى انگشت كوچك است بر بالاى ابهام و فسخ بيعت گذاشتن بالاى انگشت ابهام است بر بالاى انگشت كوچك « مترجم گويد » شايد علت فرق اين باشد كه گذاشتن انگشت كوچك بر انگشت بزرگ كنايه از اين است كه من ببزرگى تو اطاعت دارم و عكس اين كنايه از عكس است ، راوى گويد كه مردم چون اين خبر شنيدند بهم برآمدند مأمون امر كرد مردم برگشتند و بار دوم بآن قسمى كه حضرت فرموده بود بيعت كردند ، و مردم گفتند چگونه مستحق امامت است كسى كه عقد بيعت را نميداند و كسى كه دانا است سزاوارتر است بامامت از كسى كه نادان است ، راوى گويد كه اين گفتگوى مردم مأمون را وادار كرد باينكه آن بزرگوار را بزهر جفا شهيد كرد از احمد بن على انصارى مروى است كه گفت از ابى صلت هروى سؤال كردم چگونه مأمون قتل حضرت رضا ( ع ) را پسنديد و آن بزرگوار را شهيد كرد با شدت اكرام و محبتش نسبت بآن حضرت تا جايى كه او را وليعهد خود قرار داد كه بعد از او خليفه باشد ، ابو صلت گفت مأمون آن حضرت را بجهت شناسائى بفضلش اكرام و محبت مينمود

485

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 485
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست