responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 465


و بر ما است ادا كردن قرض تو ، آن روز را در خدمت آن بزرگوار شام كرده چون طعام از براى افطار حاضر كردند و طعام صرف شد فرمود اى ابا محمد شب را در اينجا بسر ميبرى يا بمنزل خود مراجعت ميكنى عرض كردم اى سيد من اگر حاجتم را برآورى دوست دارم كه مراجعت كنم آن بزرگوار از زير فرش مشتى زر بمن داد چون بيرون آمدهء و بنزديك چراغ آوردم ديدم زرهاى زرد و سرخ مخلوط بود اول دينارى كه بدستم آمده و بنقش آن نظر كردم بر آن نقش شده بود اى ابا محمد اينها پنجاه دينار است بيست و شش دينار آن از براى ادا كردن قرض تست و بيست و چهار دينار ديگر براى نفقهء عيالت چون صبح كردم و در ميان زرها جستجو كردم آن دينارى كه اين مطلب در آن نقش بود نيافتم و چيزى از دينارها هم كم نبود . دلالت ديگرى : از موسى بن عمر بن بزيع مروى است كه گفت در نزد من دو كنيز حامله بود بحضرت رضا ( ع ) نوشتم كه مرا از اينها اعلام كند و از او مسألت كردم كه دعا كند خداوند اين دو طفل را كه در شكم اين دو كنيز است پسر قرار دهد نه دختر و مرا باين عطيه مفتخر كند آن بزرگوار توقيع كرد كه ان شاء الله دعا ميكنم پس از آن آن جناب ابتدا فرمود بنوشتهء مستقلى بدين مضمون * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * خداوند برحمت خود در دنيا و آخرت ما و شما را بنيكوتر صحتى عافيت و صحت دهد امور در دست خدا است مقدرهاى خود را در آن جارى ميكند بآن قسمت كه خودش خواهد ، ان شاء الله پسرى و دخترى از براى تو متولد شود پسر را محمد نام بگذار و دختر را فاطمه بمباركى و فيروزى خدا ميگويد پسرى و دخترى از براى من متولد شد بنا بر آنچه آن بزرگوار فرموده بود . دلالت ديگرى : از حسن بن على بن فضال مروى است كه گفت عبد الله بن مغيره ميگفت كه من واقفى بودم و در حالى كه مذهب وقف داشتم حج گزاردم چون بمكه رفتم در خاطرم گذشت كه آيا اين مذهب درست است يا نه پس بملتزم كعبه آويختم و عرض كردم پروردگارا تو خواهش و اراده مرا ميدانى مرا ارشاد كن ببهترين دينها و چنين در قلبم واقع شد كه نزد حضرت رضا ( ع ) بيابم و آمدم بمدينه و درب خانهء آن بزرگوار ايستاده و بغلام گفتم بمولاى خود عرض كن كه مردى از اهل عراق بر در خانه ايستاده است ناگاه شنيدم كه آن بزرگوار فرياد كرد اى عبد الله بن مغيره داخل شو من داخل شدم چون بمن نظر كرد فرمود خدا دعاى ترا مستجاب كرد و ترا بدين خود هدايت نمود من گفتم اشهد انك حجة الله و امين الله على خلقة . دلالت ديگرى : از داود بن رزين مروى است كه گفت از حضرت ابى الحسن موسى بن جعفر ( ع ) در نزد من مالى بود آن بزرگوار فرستاد قسمتى از آن مال را گرفت و قسمتى

465

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 465
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست