responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 445


قرار نداده است پس بمقتضاى گفته خود بايد بقتل رسيده باشد علاوه بر اين لازم آيد كه پيغمبر ( ص ) از جانب خدا بندگان خدا را تكليف ما لا يطاق كرده باشد و اين محال و ممتنع الوجود است و حكيم امر بآن نكند و رسول راهنمائى بآن نكند و مرتبه خداوند بلند است از اينكه امر بمحال كند و شأن رسول اجل است از اينكه امر كند بخلاف ممكن الوجود در حكمت حكيم حقيقى چون مأمون سخن باينجا رسانيد جميع آن قوم ساكت شدند .
مأمون گفت شما از من سؤال كرديد و بر من نقص كرديد و جواب دادم آيا من از شما سؤال كنم يا نه گفتند بلى گفت آيا امت باجماع از پيغمبر روايت نكرده‌اند كه آن جناب فرمود هر كس از روى عمد بر من دروغ بندد در روز قيامت شكم او را پر از آتش كنم گفتند بلى روايت كرده‌اند گفت از آن جناب روايت كرده‌اند كه هر كس معصيت خدا كند خواه آن معصيت صغيره يا كبيره باشد پس آن معصيت را دين خود فرا گيرد و بر آن معصيت اصرار داشته باشد تا بميرد مخلد و جاويد خواهد بود در ميان طبقات جهنم گفتند بلى روايت كرده‌اند گفت پس خبر دهيد مرا از مرديكه مردم او را اختيار كنند و او را خليفه قرار دهند آيا جايز است باو گويند خليفه رسول خدا و از جانب خدا و حال اينكه پيغمبر او را خليفه قرار نداده باشد پس اگر گوئيد بلى مكابره كنيد يعنى غرض شما مجادله در سخن است و واقعيت ندارد و اگر بگوئيد جايز نيست لازم آيد كه ابو بكر نه خليفه رسول خدا باشد و نه از جانب خدا و شما دروغ بسته باشيد بر پيغمبر خدا و در معرض اين خواهيد بود كه پيغمبر از براى شما علامتى قرار داده است كه داخل آتش خواهيد شد و خبر دهيد مرا كه در كدام قول خود راستگوئيد آيا در اينكه بگوئيد پيغمبر وفات كرد و كسى را معين نكرد خليفه او باشد يا در اينكه به ابو بكر گوئيد يا خليفة رسول الله پس اگر در هر دو قول راستگو باشيد اين ممكن الوجود نباشد زيرا كه اين دو قول متناقض است و اگر در يكى از اين دو قول راستگو باشيد ديگرى باطل و دروغ خواهد بود پس از خدا بترسيد و بواقع امر نظر كنيد و تقليد را واگذاريد و از شبهات اجتناب كنيد بخدا قسم است كه حقتعالى قبول نكند مگر از بندهء كه نيايد مگر از راه عقل خود و داخل نشود مگر در چيزى كه بداند حق است و ريب شك است و باقى بودن بر شك كفر است و صاحب آن مستحق آتش است و خبر دهيد مرا آيا جايز است كسى از شما بندهء را بخرد و چون آن بنده را خريد آن بنده مولاى او شود و مشترى عبد آن بنده شود گفتند اين جايز نيست گفت پس چگونه جايز است كه شما از روى هواى نفس و ميلهاى خود بر كسى اجتماع كنيد و او را خليفه قرار دهيد و خليفه شما شود و حال آنكه شما او را ولى خود قرار داده باشيد آيا شما خليفه هاى او نخواهيد بود بلكه شما او را خليفه قرار داده‌ايد و ميگوئيد خليفه رسول خدا است و چون بر او غضب كنيد او را بكشيد چنان كه عثمان بن عفان كشته شد گويندهء از ايشان گفت امام وكيل مسلمانان است و چون از او راضى باشند او را ولى خود

445

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 445
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست