responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 431


دهد حد كسى كه افترا بسته باشد بر او جارى كنم مأمون گفت چگونه جايز است كه على ( ع ) بفرمايد تازيانه ميزنم بر كسى كه حدى بر او نيست پس در حدود خدا تعدى كرده است و بخلاف امر خدا عمل كرده است چه كه تفضيل دادن كسى را كه على ( ع ) را بر آن دو نفر فضيلت دهد افترا نيست و حال آنكه شما از امام خودتان ابو بكر روايت كرده‌ايد كه گفت من ولى شما و صاحب اختيار قرار داده شدم و من بهتر از شما نيستم پس كدام يك از على و ابو بكر راستتر گويند ابو بكر در حق خود يا على ( ع ) در حق ابو بكر با اينكه حديث ابو بكر نقص حديث متناقض است و ناچار ابو بكر در قول خود يا صادق است يا كاذب پس اگر صادق باشد از كجا اين مطلب را دانست آيا بوحى يا نظر و فكر اگر بوحى دانست كه وحى منقطع شد و اگر بفكر دانست فكر را در اين مقام راهى نيست و اگر غير صادق باشد محال است كذاب متولى امر مسلمانان باشد و قائم باحكام ايشان شود و حدود ايشان را اقامه كند .
كسى ديگر از اصحاب حديث گفت كه از پيغمبر ( ص ) رسيده است كه فرمود ابو بكر و عمر دو سيد پيران اهل بهشتند مأمون گفت اين محال است زيرا كه در بهشت مرد پير نيست و روايت شده است كه اشجعيه كه زن پيرى بود در نزد پيغمبر ( ص ) بود آن جناب فرمود عجوزه داخل بهشت نميشود آن زن گريه كرد پيغمبر ( ص ) فرمود همانا خدا فرموده است * ( إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً عُرُباً أَتْراباً ) * همانا ايجاد كنيم زنان دنيا را پس برگردانيم آنها را دختران دوشيزه يعنى هر گاه ازدواج نزد آنها روند آنها را بكر يابند همه دوستان و عاشقان شوهر خود و باغنج و ناز و شيرين سخن باشند و همه سى و سه ساله و شوهران نيز بهمين سن باشند پس اگر شما مىپنداريد كه ابو بكر چون داخل بهشت شود جوان مىشود خودتان روايت كرده‌ايد كه پيغمبر ( ص ) فرمود حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشتند از اولين و آخرين و پدر آنها بهتر است از آنها ، كسى ديگر از اصحاب حديث گفت از پيغمبر ( ص ) رسيده است كه فرمود اگر من در ميان شما مبعوث نميشدم هر آينه عمر مبعوث ميشد مأمون گفت اين محالست زيرا كه خدا ميفرمايد * ( إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِه ) * ما بسوى تو وحى فرستاديم چنان كه بسوى نوح و پيغمبران بعد از او وحى فرستاديم و ميفرمايد * ( وَإِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْراهِيمَ وَمُوسى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ) * و ياد بياور اى محمد وقتى را كه ما اخذ كرديم از پيغمبران عهد و پيمان ايشان را و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم عهد و پيمان گرفتيم از براى پيغمبرى پس آيا جايز است كه مبعوث شود بر پيغمبرى كسى كه از او پيمان بر نبوت گرفته نشده باشد و آيا جايز است مؤخر داشته شود كسى كه از او پيمان بر نبوت گرفته شده باشد يعنى اگر عمر ممكن بود پيغمبر شود چرا از او براى او پيمان گرفته

431

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 431
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست