responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 430


كتاب الله و العترة القصه چون كلام مأمون باين مقام رسيد يكى ديگر از اصحاب حديث گفت كه پيغمبر ( ص ) فرموده است لو كنت متخذا خليلا لاتخذت ابا بكر خليلا اگر من دوست از براى خود فرا ميگرفتم هر آينه ابو بكر را دوست خود فرا ميگرفتم مأمون گفت اين حديث نيز صحيح نيست زيرا كه بعضى از روايتهاى شما اينست كه پيغمبر ( ص ) در ميان اصحاب خود هر كس را برادرى از براى او قرار داد و على ( ع ) را برادرى از براى او قرار نداد و باو فرمود من برادرى از براى تو قرار ندادم و تو را تاخير داشتم مگر از براى خود پس هر يك از اين دو روايت ثابت شود ديگرى باطل خواهد بود - يكى ديگر از اصحاب حديث گفت كه على ( ع ) بر روى منبر فرمود كه بهترين امت بعد از پيغمبر اين امت ابو بكر و عمر است مأمون گفت اين نيز محال است و درست نيست از جهت اينكه اگر پيغمبر ميدانست كه اين دو نفر افضلند از جميع امت يك مرتبه عمرو بن عاص و مرتبهء ديگر اسامة بن زيد را بر اين دو پير امير و ولى قرار نميداد و از جملهء چيزهائى كه اين روايت را تكذيب ميكند قول على ( ع ) است كه فرمود پيغمبر ( ص ) وفات كرد و من اولى بودم از نشستن در مكان او از خودم به پيرهنم يعنى اختصاص خليفه شدن من از جانب او بيشتر است از اختصاص پيراهن من بمن و ليكن ميترسم اينكه مردم برگردند و كافر شوند و نيز قول آن بزرگوار است كه كجا اين دو نفر از من بهترند و حال آنكه من خدا را پيش از آنها و بعد از آنها عبادت كردم ، يكى ديگر از اصحاب حديث گفت كه ابو بكر در را بر روى خود بست و گفت آيا كسى هست كه طلب كند فسخ خلافت را از من تا واگذارم باو على ( ع ) فرمود رسول خدا ( ص ) ترا مقدم داشته است پس كيست ترا مؤخر دارد مأمون گفت اين سخن باطل است از اين جهت كه على ( ع ) از جهت اينكه بيعت ابو بكر را از او خواستند خانه نشين شد و شما روايت كرده‌ايد كه على ( ع ) از جهت بيعت ابو بكر خانه نشين شد تا اينكه فاطمه وفات يافت و وصيت كرد كه او را در شب دفن كنند تا اينكه اين دو نفر در جنازهء آن مظلومه حاضر نشوند و جهت ديگر آنست كه اگر پيغمبر ( ص ) از ابو بكر خواست كه خليفه باشد پس چگونه از براى او جايز است كه از كسى بخواهد كه خلافت را باو واگذارد و حال اينكه بانصار گفت كه من از براى شما راضى هستم بخلافت يكى از اين دو نفر ابو عبيده و عمر و خلافت را بهر يك از اينها واميگذارم كسى ديگر از اصحاب حديث گفت كه عمرو بن عاص بپيغمبر عرض كرد يا نبى الله كيست دوست بسوى شما از زنان پيغمبر فرمود عايشه عرض كرد از مردان دوستتر بسوى شما كيست فرمود پدر عايشه مأمون گفت اين باطل است از اين جهت كه شما روايت كرديد كه مرغ بريان پيش روى پيغمبر گذاشتند فرمود پروردگارا دوستترين خلق خود را نزد من حاضر كن و مقصود او على ( ع ) بود پس كدام يك از روايت شما مقبول است . كسى ديگر از اصحاب حديث گفت على ( ع ) فرمود هر كس مرا بر ابى بكر و عمر فضيلت

430

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 430
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست