responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 421


اگر جوانى كه گذشته است محبوب است همانا پيرى نيز از براى من محبوب است چه كه بزودى پيرى را با تقوى و پرهيزكارى خدا هم صحبت كنم و مقرون دارم تا زمانى كه اجل كه نزديك است رسيدن او در ميان ما جدائى گذارد . از ابراهيم بن عباس مروى است كه گفت حضرت رضا ( ع ) در بسيارى از اوقات اين شعر را انشا ميفرمود .
< شعر > اذا كنت في خير فلا تغترن به و اكن قل اللهم سلم و تمم < / شعر > ) * يعنى چون در خوبى و استراحت باشى بآن مغرور مشو و ليكن بگو پروردگارا اين نعمت را از تغيير سالم دار و تمام كن بر من آن را .
« باب چهل و سوم » « در ذكر اخلاق حميده و صفات پسنديده آن بزرگوار و وصف عبادت آن عاليمقدار » از محمد بن عباد مروى است كه گفت حضرت رضا ( ع ) در تابستان بر روى حصيرى مىنشست و در زمستان بر روى پلاسى آرام مىيافت و لباسهاى او از جامه هاى زبر و درشت بود و چون از منزل خود پيش مردم مىآمد از براى مردم خود را مزين مىساخت از حماد بن عيسى از حضرت رضا ( ع ) از پدر بزرگوارش مروى است كه فرمود جعفر بن محمد ( ع ) ميفرمود كه چون مردى حاجتى از من سؤال كند بتعجيل هر چه تمامتر حاجتش را بر مياورم از ترس اينكه مبادا چون هنگام بر آوردن حاجت تاخير شود آن مرد از حاجت بينياز شده باشد و موقعى از براى آن نيابد « مترجم گويد » اين حديث در اخلاق جعفر بن محمد است پس ارتباطى باين باب ندارد و شايد بجهت مناسبت مذكور شده باشد . از محمد بن يحيى الصولى مروى است كه گفت جدهء مادر پدرم كه اسم او غدر بود از براى من حديث كرد و گفت من با چند كنيز ديگر از كوفه خريده شديم و من زاينده كوفه بودم پس از خريدن ما را بسوى مأمون حمل كردند و خانه مأمون از براى ما چون بهشت بود از خوردنى و آشاميدنى و

421

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 421
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست