responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 397


وليعهد او على بن موسى الرضا از براى ذو الرياستين فضل بن سهل در روز دو شنبه هفتم ماه رمضان سال دويست و يكم و آن روزى است كه حقتعالى در آن روز تمام كرد دولت امير المؤمنين را و در آن روز وليعهد مقرر داشت و مردم در آن روز لباس سبز پوشيدند و در آن روز امير المؤمنين بآرزوى خود رسيد در صلاح ولى خود و ظفر يافتن بدشمن خود اى فضل بن سهل ذو الرياستين ما تو را در اين روز دعوت كرديم بچيزى كه بعضى از پاداش تو در آنست چه تو بپاداشى حق خداوند و حق رسول خدا و حق امير المؤمنين و حق وليعهد او على بن موسى و حق بنى هاشم را كه بسبب آنها اميد داشته مىشود صلاح دين و سلامت از پراكندگى و تفرقه در ميان مسلمانان تا اينكه باين سبب بر ما و بر عامهء مردم نعمت ثابت شود و سبب ديگر براى ثبوت اين نعمت آنست كه تو يارى كردن امير المؤمنين را بجهت پاى داشتن دين و سنت را و اظهار كردن دعوت ثابت و محقق را يعنى ادعاى پيغمبر را و اختيار كردن و ترجيح دادن بهتر را و يا قلع و قمع كردن شرك و شكستن بتان و كشتن گردنكشان و ساير آثار تو كه در شهرها واضح و روشن شد در حق مخلوع يعنى محمد امين كه لباس سلطنت از او خلع شد و تن او با خاك مذلت يكسان شد و چون ترا فوت نكرد يعنى اطاعت تو را نكرد او را اعانت نكردى و در معرض قتل بر آمد و او را كشتند و آثار تو روشن شد در اصغر نام كه مكنى بابى السرايا است و در مهدى نام محمد بن جعفر الطالبى و ترك حويحيه و در طبرستان و ملوك آن تا بندار هرمز بن شروين و در ديلم و ملوك و سلاطين آن و در كابل و سلطان آن مهوزين پس از آن پادشاه ديگران ديار اصفهبد و در ابن البرم و كوههاى بدار بند و غرشستان و غور و توابع آنها و در خراسان خاقان و بلون و سلون و صاحب كوه تبت و در كيميال و تغرغز و در ارمينيه و حجافى و صاحب سرير صاحب خرز و در مغرب و نزاعهاى آن و تفسير اينها در ديوان سير و تاريخ مضبوط است و آن مقدار مواجبى كه ما ترا بآن دعوت كرديم كه مخارج تو باشد صد هزار هزار درهم بود و اجارهء آب و املاكى كه معادل است با ده هزار هزار درهم جواهر بود سواى آنچه را كه امير المؤمنين از براى تو مقطع كرده بود قبل از اين و قيمت صد هزار هزار درهم جواهر بود و اين مواجب كم است نسبت بآن مقدارى كه تو استحقاق دارى و مثل اين مواجب را هنگامى كه محمد امين بتو بذل كرد واگذاشتى و اختيار كردى خدا و دين او را و شكرگزارى كردى امير المؤمنين و وليعهد او و اختيار كردى وافر بودن تمام اين اموال را بر مسلمانان يعنى تو اين مواجب را واگذاشتى تا اينكه وسعتى بر مردم باشد و بخشيدى اينها را بمردم و از ما سؤال كردى كه خصلتى بتو دهيم كه هميشه بآن راغب و مشتاق بودى از بيميلى بدنيا و كناره جوئى از مردم تا اينكه واگذاشتى تو دنيا را راست آيد نزد كسى كه شك دارد در اينكه تو از براى آخرت سعى ميكنى نه از براى دنيا واحدى مثل تو در هيچ وقت از دنيا بىنياز نشد واحدى مثل تو رو نكرد دنيا را بعد از اينكه دنيا او را طلب كرده باشد و ما راضى هستيم باين امر اگر چه طلب كردن

397

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 397
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست