نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 55
از آن مباهله ميكنيم و هر كس كه دروغ گفته است دورى از رحمت خداوند را مقرر ميداريم از براى او اى هارون پيغمبر در هنگام مباهله با نصارى كسى را زير كسا داخل نمود بغير از على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسين ( ع ) پس تأويل ابناءنا حسن و حسين است و تأويل نساءنا فاطمه است و تأويل انفسنا على ( ع ) است علاوه بر اينكه علماء اجماع كردهاند بر اين مطلب كه در روز احد جبرئيل عرض كرد يا محمد اين غمخوارگى و مواساة از على ( ع ) است فرمود اين از جهت آنست كه على از من است و منم از على جبرئيل عرض كرد يا رسول الله من از شما دو نفرم پس از آن گفت نيست شمشيرى مگر ذو الفقار و نيست جوانى مگر على چنان كه خداوند عالم خليل خود ابراهيم را بفتى و جوان مدح فرمود در آنجا كه فرموده . و اذ يقول * ( فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَه إِبْراهِيمُ ) * اى هارون ما پسران عم تو فخر ميكنيم گفته جبرئيل كه او از ما است . پس از آن هارون گفت احسنت يا موسى بخواه حاجتهاى خود را من گفتم اول حاجت من آنست كه اذن دهى به پسر عم خود كه رجوع كند بحرم جد خود نزد عيال خود هارون گفت تا نظر كنيم بعد از اين و روايت شده است كه وى را نزد سندى بن شاهك فرستاد و در نزد او وفات يافت و الله اعلم و از على بن محمد بن سليمان نوفلى مروى است كه گفت از پدرم شنيدم كه ميگفت چون هارون موسى بن جعفر را گرفت او را بالاى سر پيغمبر گرفت در حالتى كه ايستاده بنماز مشغول بود پس نماز او را قطع نمودند و او را حمل كردند و آن بزرگوار گريه ميكرد و عرض ميكرد . يا رسول الله شكايت ميكنم بسوى تو از اين بليه كه در آن واقع شدهام و مردم از هر طرف رو كرده گريه ميكردند و ضجه و صيحه آنها بلند شد پس چون آن جناب را پيش روى هارون ملعون آوردند دشنام داد و بآن جناب جفا كرد پس چون ظلمت شب عالم را فرو گرفت فرمود تا دو قبه مهيا كردند جناب موسى بن جعفر را در خفا بيكى از اين دو قبه سوار كرده و آن جناب را بحسان السروى داد و وى را گفت كه وى را در ميان اين قبه ببصره رسانيده و تسليم عيسى بن جعفر بن ابى جعفرش كن و او امير بصره بود و قبهء ديگر را در ملاء ميان روز روانه كوفه نمود و جماعتى را با آن قبه روانه كرد تا اينكه امر موسى بن جعفر را بر مردم اشتباه كند پس حسان يك روز پيش از روز ترويه وارد بصره شد و آن بزرگوار را تسليم عيسى بن جعفر بن ابى جعفر نمود و در ملاء ميان روز تا اينكه اين مطلب معروف شود و اين خبر شايع گردد . پس عيسى آن جناب را در خانهء از خانه هاى مجلس كه هميشه در آن مىنشست حبس كرد و قفلى بر باب آن خانه زد و عيد او را مشغول كرده و حضرت از ياد او رفته پس باب آن خانه را نميگشودند مگر در دو حالت يك حالت آنكه آن جناب بيرون رود براى طهارت كردن و يك حالت كه از براى آن بزرگوار طعام ميبردند على بن محمد بن سليمان گويد پدرم گفت كه فيض بن ابى صالح مردى نصرانى بود و اظهار اسلام كرده بود و ليكن زنديق
55
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 55