responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 29


در اين صحيفه اسماء اولاد من ثبت است عرض كردم بمن عطا فرما تا در آن نظر كنم فرمود اى جابر اگر نهى نشده بود هر آينه چنين ميكردم لكن نهى شد كه دست كسى نرسد مگر آنكه پيغمبر باشد يا وصى پيغمبر يا اهل بيت پيغمبر لكن تو مأذون هستى كه از ظاهر آن نظر بباطنش كنى جابر گفت كه من خواندم چنين ثبت شده بود .
ابو القاسم محمد بن عبد الله مصطفى مادر او آمنه ابو الحسن على ابن ابى طالب مرتضى مادر او فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف ابو محمد حسن بن على البار ابو عبد الله حسين بن على التقى مادر اين دو نفر فاطمهء بنت محمد ( ص ) ابو محمد على بن الحسين العدل مادر او و شهربانو بنت يزدجرد ابو جعفر محمد بن على الباقر مادر او ام عبد الله بنت حسن بن على بن ابى طالب ( ع ) ابو عبد الله جعفر بن محمد الصادق مادر او ام فروه بنت قاسم بن محمد بن ابى بكر ابو القاسم موسى بن جعفر مادر او كنيزكى است اسم او حميدة المصفاة ابو الحسن على بن موسى الرضا مادر او كنيزكى است اسم او نجمه ابو جعفر محمد بن على الزكى مادر او كنيزكى است اسم او خيزران ابو الحسن على بن محمد الامين مادر او كنيزكى است اسم او سوسن ابو محمد حسن بن على الرفيق مادر او كنيزكى است اسم او سمانه كنيت او ام الحسن ابو القاسم محمد بن الحسن او است حجة الله القائم مادر او كنيزكى است اسم او نرجس خاتون صلوات الله عليهم اجمعين . مصنف كتاب گويد كه اين حديث چنين روايت شده است كه باسم حضرت قائم ( ع ) تصريح شده و مذهب من آنست كه تصريح كردن باسم آن جناب منهى عنه است باسناد معتبره ابى بصير از ابى عبد الله ( ع ) روايت كرده كه فرمود پدر بزرگوارم بجابر بن عبد الله انصارى فرمود كه مرا بتو حاجتى است پس هر زمان كه بر تو سهل و آسان باشد خلوت كنم با تو از آن حاجت سؤال كنم جابر عرض كرد هر وقت بخواهيد سؤال كنيد پس با پدرم خلوت نموده فرمود اى جابر خبر بده مرا از لوحى كه در دست مادرم فاطمه بنت رسول خدا ديدى و خبر ده مرا از آنچه آن مخدره بتو خبر داده كه در آن لوح مكتوبست جابر عرضكرد كه خداوند را گواه ميگيرم كه در حياة رسول خدا ( ع ) بر مادرت فاطمه ( ع ) وارد شدم كه او را تهنيت گويم بسبب ولادت حسين ( ع ) پس در دست او لوح سبزى ديدم گمان كردم كه زمرد است و نوشته سفيدى در آن ديدم كه گويا با نور آفتاب بود عرض كردم باو پدر و مادرم فداى تو باد اى دختر رسول خدا اين لوح چيست فرمود اين لوح را خداى عز و جل براى پيغمبر خود هديه فرستاده است و در او اسم پدرم و اسم شوهرم و اسم دو فرزندم و اسماء اوصياء از فرزندان من ثبت است و بجهت مژدگانى اين را پدرم بمن عطا فرموده است جابر عرض كرد مادرت فاطمه آن لوح را بمن داد من خواندم و نسخه كردم ابو عبد الله گويد كه پدرم فرمود آيا ميتوانى كه اين لوح را بمن بنمائى عرض كرد بلى پس پدرم با جابر رفتند و در منزل جابر پس پدرم صحيفهء از پوست نازك كه در آن نوشته شده بود بيرون آورد جابر گفت خداوند را گواه ميدهم كه من بهمين نوع در لوح ديدم كه نوشته

29

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 29
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست