نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 252
چنانچه ذو القرنين تسلط يافت بر اهل زمان خود و همه را در حيطهء تصرف آورد على ( ع ) نيز همهء عالم در ادارهء او باشد و بر كل مخلوق لازم باشد اطاعت او چه از حضرت صادق ( ع ) مروى است كه ذو القرنين نه پيغمبر بود و نه فرشته بلكه بندهء بود كه خدا را دوست داشت و خدا او را دوست ميداشت و در ميان شما امت مثل او بود يعنى امير المؤمنين ( ع ) و يا اينكه مقصود بذو القرنين اينست كه صاحب دو ضربت است بر فرق نازنين خود چه ضربتى در روز خندق بفرق همايونش خورد و ضربتى ابن ملجم مرادى ملعون زد كه بآن سبب شهيد شد . القصه آن جناب فرمود اى گروه مردم على خليفه خداست و جانشين و خليفهء من است بعد از من بر شما و او است امير المؤمنين و بهترين وصيان كسى كه با او منازعه كند با من منازعه كرده است و كسى كه بر او ستم كند بر من ستم كرده است و كسى كه با او ستيزگى كند با من ستيزگى كرده است و كسى كه با او نيكوئى كند با من نيكوئى كرده است و كسى كه بر او جفا كند با من جفا كرده است و كسى كه با او دشمن كند با من دشمنى كرده است و كسى كه او را دوست دارد مرا دوست داشته است و اين از آن جهت است كه على برادر من و وزير من است و از گل من سرشته شده و آفريده شده است و من و او از يك نور باشيم . از احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى مروى است كه گفت از حضرت رضا ( ع ) شنيدم كه فرمود مردى از بنى اسرائيل كسى را كشت كه از خويشان او بود و او را برداشته و در ميان راه بهترين فرزندى از فرزندان بنى اسرائيل انداخت پس از آن بخونخواهى آن كشته مردم بموسى گفتند كه فرزندان آل فلان از بنى اسرائيل فلان را كشتهاند پس ما را خبر بده كه كشندهء او كيست . موسى فرمان داد كه گاوى نزد من آوريد ايشان گفتند * ( أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً ) * اى موسى آيا ما را مسخرگى ميكنى چه ما ميگوئيم كه فلان را كه كشته تو در جواب ما ميگوئى گاوى بياوريد و ذبح كنيد موسى گفت * ( أَعُوذُ بِالله أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ ) * پناه ميبرم بخدا از آنكه من از نادانان باشم چه سخريه در اين مقام از محض جهل و نادانى است و اگر ايشان گاوى آورده بودند هر نوع كه بود موسى از ايشان مىپذيرفت و ليكن چون سخت گرفتند خدا بر ايشان سخت گرفت گفتند * ( ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ ) * سؤال كن از براى ما پروردگار خود را تا از براى ما بيان كند آن گاو را كه چه صفت دارد * ( قالَ إِنَّه يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَلا بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذلِكَ ) * موسى گفت خدا ميفرمايد كه آن گاوى است كه نه بزرگ است و از كار افتاده و نه كوچك است و نارسيده بحد كار بلكه وسط است ميان پيرى و جوانى و اگر اينها چنين گاوى آورده بودند موسى از ايشان مىپذيرفت و ليكن بر خويشتن سخت گرفتند * ( ادْعُ لَنا رَبَّكَ ) *
252
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 252