responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 244


سيئات و بديهاى ترا محو كند بهمان كس اميدوار باش از براى اصلاح حال دختران خود آيا نميدانى كه رسول خدا ( ص ) فرمود كه چون در شب معراج من از سدرة المنتهى گذشتم تا بشاخهاى آن رسيدم ديدم بعضى از ميوه هاى شاخه هاى آن درخت مثل پستان آويخته كه از بعضى از آنها قطره قطره شير ميچكيد و از بعضى عسل و از بعضى روغن و از بعضى نان سفيد او از بعضى لباس و رخوت و از بعضى ميوهء درخت كنار و يا دارچينى بيرون مىآمد و تمام اينها بجانب زمين ميريخت من در نزد خود خيال كردم كه چيزهائى كه از اين پستانها خارج مىشود آيا از براى كيست و كدام طايفهء مستحق اين گونه نعمت باشند و در آن وقت جبرئيل نزد من نبود زيرا كه از مرتبهء او تجاوز كرده بودم و او از نزد من دور شده بود چه اگر توانائى بر عروج زياده از حد خود داشتى البته مصاحبت برادر خود را از دست ندادى .
پس در آن وقت از مصدر جلال الهى اين نداى روح افزا در مكنون خاطرم رسيد كه اى محمد اين درخت را در اين مكان رفيعتر از هر مكانى رويانيدم تا آنكه پسران و دختران امت تو را غذا دهم پس بپدران دختران بگو كه سينه هاى شما از فاقه و پريشانى دختران تنگ نشود چنانچه من آنها را آفريدم روزى ميدهم . و باين اسناد از حضرت رضا ( ع ) از پدر بزرگوارش موسى بن جعفر مروى است كه آن جناب فرمود حضرت صادق ( ع ) ببعضى از مردم نوشت كه اگر اراده دارى كه عاقبت امر تو ببهترين عمل تو ختم شود و در حالت مردن مرتكب افضل اعمال باشى حق خداوند را بزرگتر بدان كه نعمتهاى او را در معاصى صرف كنى و چون اثر غضب بر تو ظاهر نشده است بحلم او مغرور شوى و اكرام كن هر كسى را كه به بينى ما را بخوبى ذكر كند و يا آنكه محبت ما را بر خود بسته باشد و بر تو لازم نيست كه جستجو كنى از اينكه در اين ادعا صادق است يا كاذب نيت تو از براى تو كافى است و كذب او از براى خودش ضرر دارد . و باين اسناد از حضرت رضا ( ع ) از پدر بزرگوارش موسى بن جعفر ( ع ) مروى است كه آن جناب فرمود حضرت صادق ( ع ) راهى را طى ميفرمود و قومى با آن جناب بودند كه مال بسيارى با آنها بود خبر بآنها دادند .
كه جمعى شمشير دار در اين راه هستند كه قطاع الطريقند و مال مردم را از ايشان بگيرند آيا نميشود كه اين اموال را بتو سپاريم شايد چون به بينند از تست نگيرند فرمود شما چه ميدانيد شايد ايشان بغير از من قصد ديگرى را نداشته باشند و شايد شما چون اين عمل كرديد مرا در معرض تلف آوريد و باين واسطه آسيبى بمن رسانند .
عرض كردند پس چه كنيم اذن ميفرمائى دفن كنيم اين اموال را تا نه بينند فرمود اين بدتر است شايد عارضهء رخ دهد كه بفهمند و مال را ببرند يا اينكه شما بعد از دفن كردن راه نيابيد و ندانيد كجا دفن كرده‌ايد .
عرض كردند پس چه كنيم ما را راهنمائى كن فرمود اين اموال را امانت بگذاريد نزد كسى كه حفظ كند آن را و از اين راهزنان دفع كند و از براى شما نگاه دارد و هر جزئى

244

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست