responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 148


وقت نازل شده است از شب يا روز و اشاره بسينهء مبارك خود كرد و فرمود كه در اينجاست علم بسيار از هر چيزى و ليكن طالبان اين علماند كند و چون من از ميان ايشان بروم و مرا مفقود كنند باندك زمانى پشيمان خواهند شد كه چرا از هر چيزى مسألت نكرديم يا اخا تميم قصه اصحاب رس چنين باشد كه اينها قومى بودند كه درخت صنوبر مىپرستيدند و آن درخت را شاه درخت گفتندى و آن درخت را يافت بن نوح در كنار چشمهء غرس كرده بود كه آن چشمه را روشاب گفتند و آن چشمه بعد از طوفان نوح از براى نوح جوشيدن گرفت و ايشان را اصحاب رس براى آن خواندندى كه پيغمبر خود را در زير زمين پنهان ساختند و اين پيغمبر بعد از سليمان بن داود بود و ايشان را دوازده قريه بر كنار نهرى بود و آن نهر را رأس گفتندى و آن قرى از بلاد مشرق بود و اين نهر بنام ايشان اشتهار يافته بود و در آن روزگار نهرى نبود در زمين كه آب او از آن آب كثير النفعتر و شيرينتر باشد و شهرى از آن قرى بيشتر و آبادانتر نبود و نام يكى از آن قرى ابان و دويم آذر سيم دى و چهارم بهمن و پنجم اسفند و ششم فروردين و هفتم اردىبهشت و هشتم خرداد و نهم مرداد و دهم تير و يازدهم مهر و دوازدهم شهريور بودى و بزرگترين آن شهرها شهرى بودى كه آن را اسفندار گفتندى و پادشاه ايشان را آنجا مسكن بود و نام آن تركوز بن غابور بن يارش بن خازن بن نمرود بن كنعان بود و نمرود بن كنعان فرعون ابراهيم خليل الرحمن بوده است .
( مترجم گويد ) كه فرعون مفرد فراعنه است و فراعنه سه تن بودند يكى فرعون خليل الرحمن كه نام او سنان بن كنعان بود دويم فرعون يوسف ابن يعقوب ( ع ) كه نام اوريان بن ولد بود سيم فرعون موسى بن عمران كه نام او وليد بن مصعب بود و چون در آن روزگار هر كسى كه سر تخت سلطنت استقرار مييافت او را نمرود گفتندى چنان كه ملوك النمارده پنجاه و هفت نفر بودند كه نمرود شدند و تاج سلطنت بر سر نهادند و نمرود بضم نون بمعنى عظيم الشأن است پس نام فرعون ابراهيم ( ع ) سنان بود و از جهت اين كه بر تخت سلطنت استقرار يافت او را نمرود گفتند و حضرت او را بلقب نام برده و نمرود بن كنعان گفته :
القصه آن چشمه و آن درخت صنوبر در آن ده بود كه پادشاه مسكن داشت و در هر يك از آن قريه ها شاخهء از شاخه هاى آن درخت صنوبر گرفته و نشانيده بودند تا درخت عظيمى شده بود و آب آن چشمه و جويهائى كه از آن روان بود بر خود حرام كرده بودند نه خود خوردندى و نه چهار پايان را از آن آب دادندى و اگر كسى از آن آب بر گرفتى او را كشتندى و گفتندى كه اين حيات خدايان ما است و كسى را نميرسد كه حيات خدايان ما را كم كند و خود ايشان و چهارپايان ايشان از نهر رس كه بر كنار قريه هاى ايشان ميگذشت آب مىآشاميدند و در هر ماهى از سال در هر قريه عيدى قرار داده بودند اهل هر قريه چون عيد ايشان ميرسيد جمعيت مينمودند و آن درخت را كه در ده ايشان بود با انواع حلل و جواهر مىآراستند و جامهاى حرير كه انواع صورت بر آن نقش بود بآن درخت مىپوشانيدند

148

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 148
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست