responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 147


آنچه بر من اشتباه بود پس خداوند از پيغمبران خود و از اسلام ترا جزاى خير عنايت كند يعنى چون از براى پيغمبران عصمت ثابت كردى و اسلام را قوت دادى خداوند پاداش نيكو بتو عطا كند على بن محمد بن الجهم گويد كه مأمون برخاست از براى نماز كردن و دست محمد بن جعفر بن محمد را گرفت و او در مجلس حاضر بود و من از عقب آنها رفتم مأمون باو گفت چگونه گمان كردى پسر برادر خود را گفت عالم است و ما او را نديديم كه نزد اهل علم رفت و آمد كند مأمون گفت پسر برادر تو از اهل بيت نبوت است و از كسانى است كه رسول خدا در حق آنها فرمود كه نيكان ذريه من و طيبان اولاد من كه من اصل آنها هستم و آنها از شاخه هاى من هستند حليمترين مردمند از جهت كوچكى و داناترين مردمند از جهت بزرگى و تعليم نكنيد ايشان را و آنها داناترين شما باشند بيرون نكنند شما را از باب راهنمائى و داخل نكنند شما را در باب گمراهى و حضرت رضا ( ع ) در منزل خود مراجعت نمود چون صبح شد من نزد او شتافتم و او را از قول مأمون و جواب عم او آگاه ساختم حضرت تبسم كرد و فرمود اى پسر جهم مغرور نكند ترا آنچه از مأمون شنيدى بزودى مرا هلاك كند از راهى كه كسى نداند يعنى مرا زهر دهد و خدا انتقام مرا از او بكشد ( مصنف گويد ) كه اين حديث از طريق على بن محمد بن الجهم غريب است با اينكه ناصبى بود و دشمن اهل بيت رسالت ( ص ) بود .
باب شانزدهم در ذكر آنچه وارد شده است از آن جناب از حديث اصحاب الرس ابو الصلت هروى از حضرت على بن موسى الرضا ( ع ) و او از پدر بزرگوارش موسى بن جعفر و او از پدر بزرگوارش على بن الحسين و او از پدر بزرگوارش حسين بن على ( ع ) روايت كرده است كه آن جناب فرمود مردى از اشراف طائفه تميم سه روز پيش از قتل على بن ابى طالب نزد او آمد و او را عمرو نام بود عرضكرد يا امير المؤمنين خبر بده مرا از اصحاب رس كه در چه عصر بودند و منازل آنها كجا بود و پادشاه زمان آنها كى بود و آيا حقتعالى پيغمبرى از براى آنها فرستاد يا نه و بچه سبب هلاك شدند و من در كتاب خدا ذكر آنها را يافته‌ام و ليكن خبرى از آنها نشنيده‌ام و نفهميده‌ام حضرت فرمود حديثى از من سؤال كردى كه احدى پيش از تو اين حديث را سؤال نكرده بود و احدى بعد از من از براى تو حكايت نكند . مگر از من و در قرآن آيهء نيست مگر آنكه ميدانم تفسير آن را و ميدانم كه در چه مكان نازل شده است از كوه و دشت و در چه

147

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست