نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 143
حضرت فرمود كه زليخا قصد يوسف نمود و اگر نديدى و نيافتى يوسف راه روشنى پروردگار را يعنى نور عصمت الهى و لمعه نبوت يوسفى هر آينه قصد مخالطه زليخا كردى چنانچه او قصد مخالطهء يوسف نمود لكن يوسف معصوم بود و معصوم قصد گناه نكند و گناه از او صادر نشود و پدر بزرگوارم از پدر بزرگوارش حضرت صادق ( ع ) روايت كرده كه زليخا قصد كرد مخالطه كند و يوسف ( ع ) قصد كرد مخالطه نكند مأمون عرض كرد خداوند اجر خير بتو عنايت كند يا ابا الحسن خبر بده مرا از قول حقتعالى * ( وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْه ) * حضرت فرمود مراده بذا النون يونس بن متى است و ظن بمعنى استيقن است و * ( لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْه ) * يعنى لن نضيق عليه رزقه يعنى زياد كن يونس بن متى را چون از ميان قوم خود بيرون رفت در حالتى كه خشمناك بود بر ايشان . پس يقين كرد كه ما روزى او را بر او تنگ نميگردانيم و نظير اين است قول خدا * ( وَأَمَّا إِذا مَا ابْتَلاه فَقَدَرَ عَلَيْه رِزْقَه ) * يعنى ضيق عليه و قتر پس يونس ندا كرد در سه تاريكى تاريكى شب و تاريكى دريا و تاريكى شكم ماهى و در اين سه تاريكى خدا را باينكه هيچ معبودى مستحق عبادت نيست مگر تو تسبيح ميكنم ترا و ترا از نقص و عيب دور ميكنم بدرستى كه من از ستمكاران بر خود باشم بسبب ترك نمودن اين عبادتى را كه در شكم ماهى مرا فارغ ساختى از براى آن عبادت خداوند دعاى او را مستجاب كرده و فرمود * ( فَلَوْ لا أَنَّه كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فِي بَطْنِه إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ) * اگر نه آنكه يونس از تسبيحكنندگان بود در شكم ماهى باقى ميماند تا روز قيامت مأمون عرض كرد خداوند اجر كثير النفع بتو عطا كند يا ابا الحسن خبر بده مرا از قول حقتعالى * ( إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا ) * حضرت فرمود كه مقصود آنست كه چون پيغمبران نااميد شدند از قوم خود و قوم ايشان گمان كردند كه پيغمبران دروغ ميگويند پيغمبران بياورند يارى ما را يعنى عذاب بر آن قوم فرود آورند مأمون عرض كرد خداوند اجر با منفعت بتو عطا كند يا ابا الحسن خبر ده مرا از قول حقتعالى * ( لِيَغْفِرَ لَكَ الله ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَما تَأَخَّرَ ) * . حضرت فرمود كه مراد مشركين اهل مكهاند احدى گناه او بزرگتر از رسول خدا نبود زيرا كه مشركين خدا نمىپرستيدند و سيصد و شصت بت مىپرستيدند پس هنگامى كه حضرت آنها را بكلمه لا اله الا الله دعوت نمود اين مطلب بر ايشان گران آمد و اين واقعه را مطلب بزرگى پنداشتند و گفتند * ( أَ جَعَلَ الآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عُجابٌ وَانْطَلَقَ الْمَلأُ مِنْهُمْ ) *
143
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 143