نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 142
فرستاده شده از آن درخت قرار داده بود تا آن كلام را از شش جهت بشنوند « مترجم گويد » كه شايد نكته آنست كه درخت بر شش جهت استيلا دارد چه بن آن در زمين است و شاخهاى آن در هوا اطراف را گرفته پس آن قوم گفتند كه اى موسى ما بمجرد اينكه اين كلام را شنيديم بتو ايمان نياوريم و تصديق نكنيم تا آشكارا خدا را ببينيم و بعد از آن تصديق كنيم پس آن هنگام كه اين قول عظيم گفتند و طلب بزرگى كردند و از حد خود تجاوز كردند . حقتعالى صاعقهء فرستاد بر ايشان پس گرفت صاعقه ايشان را بسبب ظلمى كه بر نفس خود كرده بودند و تمام آنها مردند موسى عرضكرد اى پروردگار من چون نزد بنى اسرائيل مراجعت كردم بمن گفتند كه تو آن هفتاد نفر را برده و بقتل آوردى زيرا كه تو صادق نيستى در ادعاى خود كه با خدا مناجات ميكنى و او با تو سخن ميگويد . پس جواب آنها را چه گويم حقتعالى آن هفتاد نفر را زنده كرد و آنها را با موسى فرستاد كه بروند بموسى گفتند كه اگر تو از خدا سؤال كنى كه خود را بتو نمايد و تو او را مشاهده كنى خداوند ترا اجابت ميكند و آن هنگام تو ما را خبر ميدهى كه چگونه بود و ما او را ميشناسيم بآن طورى كه بايد شناخت . موسى گفت اى قوم خدا بديده ها ديده نشود و كيفيتى از براى خدا نيست و خداوند بعلامات او و باعلام و اخبار نمودن او شناخته مىشود گفتند ما بتو ايمان نياوريم تا از او سؤال كنى موسى عرض كرد پروردگارا تو شنيدى گفتگوى بنى اسرائيل را و تو به صلاح آنها داناترى حقتعالى وحى فرستاد كه اى موسى هر چه از تو سؤال كردند از من سؤال كن من بسبب نادانى ايشان از تو مؤاخذه نكنم در اين وقت موسى عرضكرد * ( رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ) * اى پروردگار من بنما ذات خود را بمن نظر كنم بسوى تو حق تعالى در جواب او فرمود * ( لَنْ تَرانِي وَلكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَه ) * تا آخر آيه هرگز نتوانى ديد مرا اى موسى و ليكن نظر كن بكوه زبير كه بلندترين كوهها است پس اگر اين كوه قرار گيرد در مكان خود در هنگام فرود آمدن نور من پس زود باشد كه تو نيز مرا به بينى مرا پس آن هنگام كه تجلى داد و ظاهر گردانيد پروردگار علامتى از علامات خود را بر آن كوه گرديد آن كوه ريزه ريزه و موسى از هول آن چه مشاهده كرد از پاره پاره شدن آن كوه بيهوش بيفتاد . پس چون بهوش آمد گفت منزه ميسازم ترا از هر چه لايق حضرت تو نيست و پاك ميدانم ترا از آنچه بچشم سر ديده شوى و باز كشتم بمعرفت تو از نادانى قوم خود و توبه كردم و اول كسى هستم كه تصديق كنم باين كه تو ديده نخواهى شد مأمون عرض كرد خداوند پاداش خير بتو عطا كند يا أبا الحسن خبره بده مرا از قول حق تعالى * ( وَلَقَدْ هَمَّتْ بِه وَهَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّه ) *
142
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 142