نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 138
پس چون ماه را ديد در حالتى كه برآمده بود گفت اين است پروردگار من بر سبيل انكار و استفهام * ( فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ) * پس چون كه ماه بغروب رو نهاد يعنى از خط نصف النهار بجانب مغرب ميل كرد ابراهيم گفت اگر راه ننمايد مرا پروردگار من بمعرفت خود بر وجه لطف و توفيق هر آينه از گروه گمراهان باشم پس چون صبح شد * ( رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ ) * و ابراهيم ديد آفتاب را بر آينده و بنور خود جهان را تابنده تر گفت اين پروردگار من است اين كوكب بزرگتر است در جرم و بيشتر است در ضياء از زهره و ماه و اين مطلب را نيز بر سبيل انكار و استفهام گفت نه بر سبيل اخبار و اقرار پس چون نشان زوال ديد و انتقال بدو ظاهر شد باين سه طائفه كه زهره و ماه و آفتاب مىپرستيدند گفت * ( يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَالأَرْضَ حَنِيفاً وَما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ) * اى گروه من بيزارم از آنچه شما بانبازى و شريك ميگريد با خدا از اشياء محدثه محتاجه بمحدثى و موجدى من متوجه ساختم روى خود را يعنى خالص گردانيدم دل خود را يا روى دل خود را متوجه گردانيدم بآن كسى كه از محض قدرت و قدرت محض بيافريد آسمانها و زمين را در حالتى كه ميلكنندهام از همهء اديان باطله و رو آورندهام بدين توحيد و از مشركان نيستم و مراد ابراهيم بآنچه گفت اين بود كه ظاهر سازد از براى آنها بطلان دين آنها را و ثابت كند نزد آنها كه بندگى سزاوار كسى نيست كه بصفت زهره و آفتاب و ماه باشد و بندگى سزاوار كسى است كه اينها را از كتم عدم بعرصه وجود آورده و او است آفريننده آسمانها و زمين و آنچه را برهان آورد بر قوم خود از الهام ملك علام بود چنانچه حق تعالى فرموده * ( وَتِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَلى قَوْمِه ) * مأمون عرض كرد خداوند ترا اجر خير دهد اى فرزند رسول خدا خبر بده مرا از قول ابراهيم * ( رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَلكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ) * حضرت فرمود كه حقتعالى وحى فرستاد بابراهيم كه من برگزينم از بندگان خود خليل را كه اگر از من مسألت كند زنده كردن مرده را اجابت كنم او را در قلب ابراهيم خطور كرد كه خودش خليل باشد عرض كرد * ( رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى ) * اى پروردگار من بنما مرا بر وجه مشاهده كه بقدرت كامله خود چگونه زنده ميگردانى مردگان را خدا فرمود آيا تو ايمان نياوردهء و تصديق نكرده اى مرا باينكه مرده زنده ميگردانم و قادرم بر اعاده مردگان عرض كرد بلى ايمان دارم و بكمال قدرت تو گرويدهام * ( وَلكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ) * و ليكن اين سؤال كردم تا ساكن شود دل من بمعاينه آن بر خلت من فرمود
138
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 138