responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 137


پس چون كه حقتعالى او را برگزيد بپيغمبرى معصوم شد كه هرگز گناه صغيره و كبيره از او صادر نشد چنانچه حقتعالى فرموده * ( وَعَصى آدَمُ رَبَّه فَغَوى ثُمَّ اجْتَباه رَبُّه فَتابَ عَلَيْه وَهَدى ) * و در محل ديگر مىفرمايد .
* ( إِنَّ الله اصْطَفى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ ) * مامون به آن جناب عرض كرد پس چيست معنى حقتعالى * ( فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَه شُرَكاءَ فِيما آتاهُما ) * حضرت فرمود كه حوا پانصد شكم از براى آدم زائيد و در هر شكمى يك پسر و دختر و آدم و حوا با حقتعالى معاهده كردند و دعا كردند و عرض كردند * ( لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ) * اگر بدهى ما را فرزندى مستوى الخلقه و بىعيب ما بدين نعمت از سپاس دارندگان و شكرگزاران باشيم * ( فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً ) * پس آن هنگام كه عطا كرد خدا بر ايشان فرزند صالح البدن را كه مستوى الخلقه بود و برى بود از فساد و عيب و آنچه بر ايشان عطا كرد دو قسم فرزند بود يك قسم پسر يك قسم دختر فجعل الصنفان لله شركاء پس اين دو قسم فرزند از براى حقتعالى شريك قرار دادند در آنچه از فرزندان كه حقتعالى باين دو قسم عنايت فرمود يعنى آن فرزندان را عبد الحارث و عبد الشمس و عبد العزى و امثال آن نام نهادند و مثل پدر و مادر خود آدم و حوا شكرگزارى نكردند خدا را * ( فَتَعالَى الله عَمَّا يُشْرِكُونَ ) * پس بزرگست خدا و پاكست از آنچه براى او انباز ميگيرند .
مأمون عرض كرد گواهى ميدهم حقا كه توئى فرزند رسول الله و عرض كرد كه خبر بده مرا از حق تعالى در حق ابراهيم ( ع ) * ( فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْه اللَّيْلُ رَأى كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي ) * حضرت فرمود كه ابراهيم ميان سه طائفه واقع شده بود يك طائفه ستاره زهره را مىپرستيدند و يك طايفه ماه را مىپرستيدند و يك طايفه آفتاب پرست بودند و اين هنگامى بود كه حضرت ابراهيم از ميان غارى كه مادر او وى را در آن غار مخفى كرده بود از ترس نمرود بيرون آمد با مادر خود * ( فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْه اللَّيْلُ ) * پس چون در آمد بر او شب و ظلمت شب عالم را فرو گرفت ستاره زهره را ديد گفت اينست پروردگار * ( فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ ) * پس چون آن ستاره فرو رفت گفت من دوست ندارم فرو روندگان را و زائلشدگان را زيرا كه افول و زوال از صفات حادث است نه از صفات قديم * ( فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي ) *

137

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 137
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست