responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 133


موسى الرضا جمع نمود احدى برنخاست سخنورى كند مگر آنكه حضرت او را الزام نموده و ساكتش مينمود و حجت او را رد ميفرمود و بطورى او را ساكت ميكرد كه گويا لقمهء سنگى در دهان او بود كه قادر بر تكلم نبود در آن وقت على بن محمد الجهم برخاست و عرض كرد يا ابن رسول الله آيا قائل هستى باينكه انبياء عصمت داشتند و هيچ معصيتى از آنها صادر نميشد حضرت فرمود بلى عرض كرد پس چه ميكنى در قول حقتعالى * ( وَعَصى آدَمُ رَبَّه فَغَوى ) * حضرت آدم عليه السلام معصيت كرد پس گمراه شد و در قول حقتعالى * ( وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْه ) * ياد كن اى پيغمبر صاحب ماهى را كه مراد يونس بن متى است چون بيرون رفت از ميان قوم خود در حالتى كه خشمناك بود بر ايشان پس گمان برد كه ما قدرت نداريم بر او و در قول حقتعالى در حق يوسف * ( وَلَقَدْ هَمَّتْ بِه وَهَمَّ بِها ) * و هر آينه قصد كرد زليخا يوسف را و قصد كرد يوسف زليخا را و در قول حقتعالى در حق داود * ( وَظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاه ) * و گمان برد داود كه ما او را بفتنه انداختيم و در قول حقتعالى نسبت به پيغمبر اكرم خود ( ص ) * ( وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا الله مُبْدِيه ) * و پنهان ميكنى در قلب خود چيزى را كه خداوند ظاهر بسازد آن را يعنى ميل كردن بزن زيد بنت جحش حضرت رضا ( ع ) باو فرمود واى بر تو اى على از خدا بترس نسبت مده به پيغمبران خدا اين عملهاى شنيعه را و كتاب خدا را براى خود تفسير مكن حقتعالى خود فرموده * ( وَما يَعْلَمُ تَأْوِيلَه إِلَّا الله وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ) * و نميداند تأويل آنچه متشابهاتست و حمل آن بر معنى مراد او مگر خدا كه آن را فرو فرستاده است و كسانى كه ثابتقدمانند در دانش و متمكن هستند در بينش كه علماى اهل ايمان باشند اما قول حقتعالى در حق آدم ( ع ) كه فرمود * ( وَعَصى آدَمُ رَبَّه فَغَوى ) * حقتعالى آدم را حجت قرار داد در زمين خود و خليفه قرار داد در بلاد و شهرهاى خود و او را از براى بهشت خلق نفرموده بود و معصيتى كه از آدم سر زد در بهشت بود نه در زمين و عصمت او بايد در زمين باشد تا واجبات الهى را با تمام رساند پس چون آدم ( ع ) بزمين فرود آمد و حجت و خليفهء خداى عز و جل شد معصوم شد بقول حقتعالى * ( إِنَّ الله اصْطَفى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ ) * و اما قول حق تعالى * ( وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْه ) * لفظ ظن در آيهء شريفه بمعنى ( استيقن ) است يعنى يونس يقين پيدا كرد كه خدا رزق او را بر او تنگ نگيرد و بنا بر اين لن نقدر معنى او لن نضيق است آيا نشنيده اى قول حقتعالى را كه ميفرمايد * ( وَأَمَّا إِذا مَا ابْتَلاه فَقَدَرَ عَلَيْه رِزْقَه ) * يعنى ضيق عليه و اگر يونس چنين گمان كرده بود كه خدا قدرت ندارد البته كافر ميشد و اما قول حقتعالى در حق يوسف * ( وَلَقَدْ هَمَّتْ بِه وَهَمَّ بِها ) * زليخا قصد معصيت نمود و يوسف قصد كرد كشتن زليخا را اگر زليخا اجبار كند او را چه سخت شده بود اصرار

133

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 133
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست