responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 131


پس اگر اراده علم باشد چنانچه سليمان ميگويد پس خدا ميداند كه انسانى در يك حالت هم مرده است و هم زنده است زيرا كه بنا بر فرض مذكور علم اراده است و اراده هم از مراد تخلف نكند .
پس در يك حالت انسانى را كه خدا علم بحيات و موت او دارد اراده بحيات و موت او دارد و اراده هم از مراد تخلف نكند پس مراد حيات و موت او است و چيزى هم كه مراد است لا بد بفعليت رسيده است و الا مراد معنى ندارد پس فعلا انسانى در يك آن هم مرده است و هم زنده است و اين جمع بين المتناقضين است و عقل حكم ببطلان آن ميكند سليمان عرض كرد فداى وجودت خداوند بيكى از اين دو چيز مذكور علم دارد و بديگرى علم ندارد حضرت فرمود باكى نيست بگوئى بكدام يكى از اين دو چيز علم دارد بآنچيزى كه اراده كرده است علم دارد يا بآنچيزى كه اراده نكرده است وجود آن را سليمان عرض كرد علم دارد بآنچيزى كه اراده كرده است وجود آن را .
پس حضرت رضا ( ع ) و مأمون و اصحاب نظر كه در آنجا بودند بر او خنديدند و حضرت رضا ( ع ) باو فرمود كه غلط كردى و چيزى را كه بآن اقرار كردى واگذاشتى و انكار نمودى قول خود را كه حقتعالى علم دارد باينكه انسانى ميميرد و اراده ندارد امروز موت او را و علم دارد باينكه وجود پيدا كنند خلقى و حال آنكه اراده ندارد آنها را خلق فرمايد و هر گاه جايز نباشد نزد شما علم داشتن خدا بچيزى كه اراده نكرده باشد وجود پيدا كردن آن را پس علم دارد بچيزى كه اراده كرده است وجود آن را نه بچيزى كه اراده نكرده است پس چرا گفتى علم دارد بچيزى كه اراده نكرده است سليمان عرض كرد كه قول من اينست كه اراده نه علم است و نه غير علم حضرت فرمود اى نادان تو كه ميگوئى اراده علم نيست پس اراده را غير علم قرار دادهء و چون ميگوئى اراده غير علم نيست پس اراده را علم قرار دادهء و اين تناقض است سليمان عرض كرد خداوند قبل از خلق كردن علم دارد كه چگونه چيزى را خلق ميفرمايد ؟
فرمود بلى عرض كرد پس اين اثبات چيزى است با خدا حضرت فرمود چيزى گفتى كه محال است زيرا كه بسا هست مردى نيكو بنائى ميداند اگر چه بنائى ننهاده باشد و بسا هست نيكو ميداند خياطى كردن را اگر چه خياطى نكرده باشد و نيكو ميداند ساختن چيزى را اگر چه هرگز آن را نساخته باشد پس از آن فرمود اى سليمان آيا ميداند خدا كه يكيست و چيزى با او نيست عرض كرد بلى فرمود پس اين اثبات چيزى است براى او سليمان عرض كرد كه خدا نميداند كه يكيست و چيزى با او نيست ؟
حضرت فرمود تو ميدانى اين را عرض كرد بلى فرمود اى سليمان پس تو از خدا داناترى ؟ سليمان گفت اصل سؤال محال است يعنى دانستن من حضرت فرمود محال است در نزد تو كه حقتعالى يكيست و چيزى با او نيست و خدا شنوا و بينا و حكيم و قادر است عرض كرد بلى محال است فرمود پس چگونه خودش خبر داده است باينكه يكيست و حى

131

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 131
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست