نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 123
است كه فرمود از براى حق تعالى دو علم است علمى است پوشيده و نهان كه غير از خودش كسى نميداند و از آن علم است بداء و علميست كه آموخته است آن را بملائكه و پيغمبران بود و علماء از اهل بيت پيغمبر ميدانند آن علم را « مترجم گويد » ظاهرا مقصود اين است كه آن علمى را كه بملائكه و پيغمبران تعليم فرموده است تغيير نخواهد داد چه اگر آن علم را تغيير دهد بسا هست كه تغيير كند نه اينكه آنچه در لوح ثبت است غير از آن شود بلكه آن چه ثبت است حكم حتمى است و ليكن چون تغيير داده شود مطابق لوح خواهد شد پس از آن سليمان عرض كرد كه دوست ميدارم كه اين فرمودهء خود را از قرآن بيرون آورى حضرت فرمود حق تعالى به پيغمبر گرامى خود فرمود * ( فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ ) * مقصود آنكه اى پيغمبر روبگردان از ايشان چون چنين كردى كسى را نرسد ترا ملامت كند و حقتعالى خواست آنها را هلاك كند و آن وقت بحسب ظاهر مصلحت اين نوع اقتضاء مينمود كه اين گونه فرمان دهد پس مصلحت نوع ديگر اقتضا نمود فرمود * ( وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ ) * سليمان عرض كرد فدايت زياده از اين بيان كن حضرت فرمود كه حقتعالى به پيغمبرى از پيغمبران خود وحى نمود كه بفلان پادشاه خبر بده كه فلان وقت ترا از دار دنيا بدار بقا رحلت خواهم داد پس آن پيغمبر بپادشاه چنين خبر داد آن پادشاه بر روى تخت سلطنت استقرار داشت چون اين واقعه را استماع نمود روى بدرگاه حضرت احديت نموده دعا كرد تا اينكه از تخت خود افتاد و عرض كرد پروردگارا مرا مهلت بده تا طفل من جوان شود و امر خود را انجام دهم حقتعالى بآن پيغمبر وحى فرستاد كه برو آن پادشاه را اعلام كن زمان وفات ترا تأخير انداختم و پانزده سال بر عمر تو افزودم پيغمبر عرض كرد پروردگارا تو ميدانى كه هرگز حرفى از من صادر نشده است كه مردم آن را دروغ پندارند حقتعالى وحى فرستاد كه تو بندهء مأمورى برسانى پيام مرا باو و خدا از آنچه ميكند سؤال از كردهء او نميكنند پس از آن حضرت توجه فرمود بسليمان و باو فرمود گمان من آنست كه تو مانند يهودان در اين باب گفتگو ميكنى عرض كرد پناه ميبرم بخدا از اين كردار مگر يهود چه گويند حضرت فرمود يهود گويند * ( يَدُ الله مَغْلُولَةٌ ) * و مقصود آنها اينست كه خدا از امر فارغ شده است و ديگر چيزى را بوجود نياورد و تصرفى در امرى از امورات نكند خداوند فرمود * ( غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِما قالُوا ) * يعنى دست يهود بسته شده است و بواسطهء گفتهء خود از رحمت الهى دور شدند و شنيدم كه قومى از پدر بزرگوارم موسى بن جعفر ( ع ) از بدا سؤال كردند آن بزرگوار فرمود انكار نكنند مردم از بدا مگر آنكه حقتعالى قومى را ميگمارد بايشان كه تأخير بيندازند امر ايشان را سليمان عرض كرد آيا خبر نميدهى مرا از آيهء شريفه * ( إِنَّا أَنْزَلْناه ) *
123
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 123