responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 116


ژاله و باء سه نقطه است مثل اينكه ميگويند پياله و پياده و باء هنديه است و آن مرحوم باء هنديه را تفصيل نداده است پس از خلقت حروف قرار داده ، حقتعالى حروف را بعد از شماره در آوردن و متقن نمودن شماره آن حروف را فعل خود مثل قول او عز و جل كن فيكون پس لفظ كن از حقتعالى صنع و فعلست و آنچه بلفظ كن بوجود آيد موضوع و مفعولست .
پس خلق اول اصل ايجاد است كه نه وزن دارد و نه حركت و نه سمع و نه حس و خلق دويم حروف است كه نه وزن دارد و نه رنگ و ليكن مسموعست و موصوف بصفات است و محسوس نيست .
و خلق سيم همهء اقسام خلقت است يعنى آسمان و زمين و اطعمه و اشربه و غير آنها كه محسوس است و بقوهء لامسه ميتوان آن را درك نمود و همچنين بقوهء باصره پس وجود حقتعالى مقدم است بر ايجاد زيرا كه نه پيش از او چيزى بود و نه با او چيزى بود و ايجاد مقدمست بر حروف و حروف بر غير خود دلالت نكند .
مأمون عرض كرد چگونه بر غير خود دلالت نكند حضرت فرمود زيرا كه حقتعالى آنچه از اين حروف مركب نمود از براى معنى مركب نمود يعنى مفردات اينها معنى ندارد پس بر معنى دلالت ندارد و بر غير خود دلالت نكند پس چون از اينها چهار حرف يا پنج حرف يا شش حرف يا بيشتر يا كمتر مركب نمود از براى غير از معنى مركب ننمود و نبود مگر از براى معنى كه آن معنى حدوث پيدا كرد و قبل از آن چيزى نبود يعنى قبل از حدوث اين معنى از تركيب معنى متصور نبود از براى مفردات اين حروف تا دلالت كند بر چيزى غير از خود عمران عرض كرد چگونه ما باين مطلب معرفت پيدا كنيم حضرت فرمود باب اين معرفت و راه اين معرفت آنست كه هر گاه نخواهى از اين حروف غير خود اين حروف را بدانى ذكر ميكنى اين حروف را فرد فرد ا ب ت ث ج ح خ تا آخر پس نمىيابى از براى اينها معنى غير از خود اينها پس چون مركب كنى اينها را و چند حرف اينها را در يك جا جمع كنى و اسم قرار دهى يا صفت از براى آنچه خواسته و بآن وجهى كه قصد كردهء اينها دليل شوند بر معانى خود و ترا بخوانند بآنچه اينها را وصف از براى آن قرار دادهء آيا فهميدى .
عرض كرد بلى حضرت فرمود بدان كه رهنماى موصوف صفت است و رهنما و دليل معنى اسم است و رهنما محدود حد است يعنى شخص انسانى چون خواهد بحقيقت اشياء پى برد باسم و وصف و تعريف پى برد و ليكن اسماء و صفات حقتعالى جميعا دلالت كند بر كمال و وجود حق جل و علا و دلالت بر كنه ذات بىنياز او نكنند چنانچه دلالت كنند بر حدود كه آن چهار بودن و يا سه بودن و يا شش بودن است و يا امثال آن چه حقتعالى بلندتر و عزيزتر است از اينكه كنه و حقيقت او بصفات و اسماء درك شود يا اينكه تحديد شود بطول يا عرض و قلت و كثرت و رنگ و وزن و مانند آن و سزاوار جلالت شان و نبالت

116

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست