responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 102


باب دوازدهم در ذكر مجلس آن جناب با اهل اديان و كسانى كه گفتگوى در توحيد نموده‌اند نزد مأمون ملعون از حسن بن محمد نوفلى مروى است كه گفت چون حضرت على بن موسى الرضا ( ع ) وارد شد در بلد مأمون آن ملعون امر كرد فضل بن سهل را كه جمع كند اصحاب مقالات در توحيد را مثل جاثليق كه رئيس نصارى است و رئيس بنى الجالوت كه بزرگ يهود است و رؤساء صائبين كه كسانى هستند كه بهياكل فلكيه و بحلول و تناسخ و بخدايان عليحده در آسمانها قائلند و كواكب را مدبر عالم دانند و رئيس آتش پرستان و اصحاب زردشت و نسطاس رومى و متكلمين تا بشنود آن ملعون كلام آن جناب و گفتگوى اينها را و فضل بن سهل جمع نمود اينها را پس از آن مأمون را اعلام نمود باجتماع ايشان مأمون گفت اينها را حاضر كن نزد من پس از حضور آنها مأمون نوازش نمود آنها را و به آنها مرحبا گفت پس از آن به آنها گفت كه من مثل شما را بجهت عمل خيرى جمع كرده‌ام و دوست دارم كه مباحثه و مناظره و مجادله كنيد با پسر عمم اين شخص كه مدتى بر من وارد شده است و احدى از شما تخلف نكند گفتند سمعا و طاعة يا امير المؤمنين ما فردا صبح را ان شاء الله مىآئيم .
حسن بن محمد النوفلى گويد كه : حضرت ابى الحسن الرضا ( ع ) حديثى از براى ما ميفرمود كه ناگاه ياسر كه متولى امر حضرت بود داخل شد و بحضرت رضا ( ع ) عرض كرد اى سيد و آقاى من امير المؤمنين بشما سلام رسانيده گفته كه برادرت فداى تو جمع شده‌اند اصحاب مقالات و اهل اديان و متكلمون از جميع ملتها در نزد من اگر ميل داشته باشى گفتگوى با آنها را فردا صبح را نزد ما بيا و اگر كراهت دارى مشقت بر خودت قرار مده و اگر ميل دارى كه ما بيائيم نزد تو آسانست بر ما حضرت ابى الحسن ( ع ) فرمودند باو كه بمأمون بگو كه من ميدانم تو چه اراده كردهء و من فردا ان شاء الله در مجلس تو مىآيم حسن بن محمد النوفلى گويد كه چون ياسر رفت حضرت رو كرد بما پس از آن فرمود اى نوفلى تو عراقى هستى و رقت و مهربانى عراقى سخت نيست يعنى مهربانى دارد و در دل او رحم پيدا مىشود پس چه بنظر تو ميرسد در جمع نمودن پسر عم ما اهل شرك و اصحاب مقالات را يعنى كسانى كه گفتگوى علمى كنند در مجالس و محافل من عرض كردم فداى وجودت ميخواهد امتحان كند و ميل دارد بفهمد علم تو را

102

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 102
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست