نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 63
كه او را ضدى نيست و با مقارن كردن وى ميان همهء أشياء دانسته شد كه او را قرينى نيست روشنى را ضد تاريكى نمود و سرما را ضد گرما ، در آفرينش ماديات گريزانها را الفت بخشيد و جداها را بهم در آميخت تا تفريق آنها دليل بر مفرق آنها باشد و تأليفشان دليل بر مؤلفشان ، منزه باد آنها را دلائل پروردگارى خود ساخت و شواهد نهانى خود نمود و همه را بحكمت خود گويا ساخت ، زيرا پديدشدنشان گويا بحدوث آنها است و گزارش ميدهند بوسيله وجود خود از اينكه نبودند ، و نقل آنها از وضعى بوضعى آگاهى ميدهد از اينكه نابودى پذيرند ، و با ناپيدا شدن خود اعلان ميكنند كه آفريننده آنها را ناپيدائى و غروب نيست و اين است مقصود از قول خدا جل ثنائه ( 49 - الذاريات ) از هر چيزى جفت جفت آفريديم شايد شماها ياد آور شويد ، جدائى افكند ميان اين دو جفت از پيش و از دنبال تا دانسته شود كه خودش را پيش و دنبالى نيست طبيعتهاى گوناگون آنها گواهست كه طبيعت بخش آنها را طبيعتى نيست ، و بتفاوت آنها با هم دلالت دارند كه آفريننده آنها را تفاوتى نيست ، وقت داشتن آنها دليل است كه آفريننده شان را وقتى نيست ، آنها را از هم محجوب داشت تا دانسته شود كه پرده ميان خودش و آنها نيست . مقام پروردگارى داشت آنگاه كه پرورده اى نبود ، و بحق معبود بود وقتى كه عابدى وجود نداشت ، و شنوائى را سزاوار بود و هنوز مسموعى نبود ، ميدانست و دانسته اى نبود ، و توانائى را ميبايست و مقدورى نبود ، نه چنانست كه از هنگام آفريدن آفريدهها نام آفريدگارى را مستحق شد و نه اينكه با پديد آوردن جاندارها نام پديد آرنده برو شايسته گرديد ، همه را از هم جدا ساخت نه از چيزى ، و با همشان در آميخته نه با چيزى ، و اندازه شان گرفت نه با خاطره و تصور ، اوهام را بر كنهش دسترس نيست و ذاتش در فهمها نگنجد ، كى و چه زمانى را در او راهى نيست ( از دسترس او بيرون نيست ) « قد » او را نزديك نكند ، و ترديد و مگر و شايد حجاب او نشود ، چيزى را همكارى با وى نيست و از چيزى غيبت ندارد ، ابزارها خود را محدود
63
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 63