نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 493
نجده گفت تو بدين شناخت واداشته اى ؟ در پاسخ فرمود ( ع ) : اگر واداشته بودم در برابر احسان ستوده نميشدم و در برابر بدكردارى نكوهشى نداشتم ، و احساست كن بسرزنش سزاوارتر بود از آنكه بد ميكند . از اينجا دانستم كه خدا پاينده و ماننده است ، و هر چه جز او پديده ايست ديگرگون و نابودشونده و پاينده ديرين ، چون پديد شو زايل نيست ، نجده گفت تو را دريابم كه حكمت يافتى اى امير المؤمنين ، فرمود ( ع ) : من مختار كار خودم ، و اگر بجاى نيكى بد كنم خود بر آن كيفر بينم . روايت شده كه چون آن حضرت از شام برگشت در پاسخ پرسش مردى كه باو گفت اى امير المؤمنين بما بگو كه بيرون آمدن ما از شام بقضاء و قدر بود ؟ فرمود ( ع ) : آرى اى شيخ بتپه اى بر نيامديد و بدشتى سرازير نشديد جز بقضاء و قدر خدا . آن شيخ گفت رنجى كه بردم بايد بحساب خدا گذارم فرمود ( ع ) اى شيخ دم فروبند زيرا خدا بدين سفر بشماها مزد بزرگى داد ، و ببرخاستن و نشستن و برگشت شما مزد و ثواب دهد . شماها در كار خود واداشته و بيچاره نبوديد شايد گمان بردى كه قضاء حتمى و تقدير لازم بوده اگر اين سفر بشما چنين بوده باشد ثواب و عقاب بيهوده و وعد و وعيد از ميان رفته است و هيچ چيزى بر حقيقت خود استوار نباشد . اين گفتار بت پرستان و دوستان شيطانست . راستى خدا جل و عز براى حسن اختيار فرمان داده و براى حذر كردن نهى فرموده ، بزور اطاعت نشود ، و در نافرمانى بنده مغلوب نيست و آسمانها و زمين و آنچه ميان آنها است بيهوده نيافريده اين گمان آن كسانيست كه كافرند و واى بر آن كسانى كه كافرند از دوزخ آن شيخ برخاست و بر سر امير المؤمنين ( ع ) بوسه زد و اين قطعه را سروده و ميگفت :
493
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 493