نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 237
كه خدا برايش اختيار كرده . 7 - خيرى كه شر ندارد شكر با نعمت است و صبر بر ناگوار . 8 - بمردى كه از بيمارى به شده بود فرمود : خدا يادت كرد يادش كن ، و از تو گذشت شكرش كن . 9 - ننگ كشيدن آسانتر از دوزخ رفتن است . 10 - هنگام صلح با معاويه فرمود : بخدا ما از اهل شام برنگشتيم با سلامت دلها ، و صبر در برابر دشمن ، پس سلامت ما بدشمنى مبدل شده بود و صبر ببيتابى . شما مردم اهل كوفه جنك صفين را كه آغاز كرديد . در حالى كه دين خود را بر دنياى خود مقدم ميدانستيد ، و اكنون دنياتان را بر دينتان مقدم ميداريد . [1] 11 - من كسى را نديدم جز اينكه ميان خود و پروردگارش خردمندى ندارد . 12 - باو گفته شد شما در بزرگى قرار داريد ؟ در پاسخ فرمود بلكه در من عزت است . خدا فرمايد ( 8 - المنافقون ) عزت از آن خدا است و از آن رسولش و از آن مؤمنان . 13 - در وصف يك برادر خوب خود فرموده است : از همه مردم بچشمم بزرگتر بود و سره بزرگوارى او در چشم من كوچكى دنيا بود در چشم او ، از تحكم نادانى بدر بود ، دست دراز نميكرد مگر در مورد اعتماد براى يك سودى ، نه شكايتى داشت و نه خشم و نه دلتنگى ، بيشتر عمرش خموش
[1] اين قسمت خطبه ايست كه حضرتش ( ع ) در موقعى كه معاويه نامه اى براى طلب صلح بآن جناب نوشته بود حضرت بمنبر رفت و خطبه اى خواند كه تمام آن خطبه در اسد الغابه ج 2 ص 13 نقل شده . و اين كلام ملخصى از آنست لكن با تصحيف و تغيير و تلخيصى كه مخل است ( مصحح )
237
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 237