responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 439


و هر كس بدو عصيان ورزيد گمراه و سركش گشت ، و بجهت توانائى و نيروئى كه بدو داده تا از دستورش پيروى و از نهى و منعش خوددارى كند حجّت بر او تمام است و ديگر جاى هيچ عذر و بهانه اى برايش باقى نماند ، چرا كه توانش بخشيد تا از دستورش پيروى و از منعش خوددارى كند ، از اين جهت هم او را از ثواب خود محروم سازد و هم مجازات نمايد .
و اين همان تعريف مرتبهء ميان دو مرتبه است ، نه جبر و نه تفويض . و نيز به همين مضمون امير المؤمنين عليه السّلام در پاسخ عباية بن ربعى كه پرسيد : آن قدرتى كه با آن برپا مىايستد و مىنشيند و كار انجام مىدهد چيست ؟ فرمود : تو پرسشى از « قدرت » كردى ، بگو آيا تنها خود مالك آن هستى يا تو و خدا ؟ عبايه ساكت ماند ، آن حضرت بدو گفت : اى عبايه بگو ، گفت : چه بگويم ؟ فرمود : اگر گفته بودى من و خدا ، تو را كشته بودم ، و اگر مىگفتى : بدون خدا و بتنهائى ، باز هم تو را كشته بودم ، عبايه گفت : پس چه بگويم اى أمير المؤمنين ؟ فرمود : مىگوئى : تو مالك آنى به خواست و اجازهء خداوندى كه غير تو را نيز مالك آن مىسازد ، پس چنانچه اختيارش را بتو بسپرد آن از بخشش او است ، و اگر تو را از داشتن آن محروم سازد از آزمون او است ، چرا كه او صاحب چيزى است كه اختيارت بخشيده ، و قادر تواناى بر آنچه توانمندت ساخته است ، آيا نشنيده اى كه مردم چون « لا حول و لا قوّة إلَّا با لله » گويند از خداوند طلب « حول » و « قوّة » مىكنند ؟
عبايه گفت : [ آرى ] تأويل آن چيست اى أمير المؤمنين ؟ فرمود : يعنى : هيچ حركتى از نافرمانيهاى خدا صورت نگيرد مگر به نگهدارى او ، و ما را هيچ نيروئى بر طاعت خدا جز به يارى و كمك او نيست ، گويد : عبايه [ با شنيدن اين سخنان ] از جا پريده و دست و پاى آن حضرت را غرق بوسه ساخت .
و نيز از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده ، كه چون « نجده » خدمت آن حضرت رسيد از او در بارهء خداشناسى پرسيد كه چگونه به پروردگارت معرفت يافتى ؟ فرمود : با تشخيص و ادراكى كه بمن ارزانى داشته ، و عقل و خردى كه مرا بدان رهنمون شده ، پرسيد : آيا تو بر آن معرفت سرشته شده اى ؟ فرمود : اگر اين چنين بود نه بر احسان و نيكى ستوده مىشدم و نه بر زشتى و بدى ذمّ و نكوهش ، و شخص نيكوكار به سرزنش سزاوارتر بود تا فرد بدكار ، در نتيجه دريافتم كه خداوند پاينده است و جاويد ، و جز او همه پديده‌اند و متغيّر و رو به زوال . و قديم پايدار چون پديدهء ناپايدار نيست ، نجده گفت : اى امير المؤمنين شما را فردى حكيم يافتم ! فرمود : من

439

نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 439
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست