نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 270
را تكذيب كردند ، و گفتند آيا ما از بشرى مانند خود پيروى كنيم ، در اين صورت ما در گمراهى و جنون خواهيم بود ، آيا تنها از ميان ما باو وحى نازل گردد بلكه او دروغگوئى خودپسند و پرمدّعا است « سورهء قمر آيه 24 - 26 ) . فرمود : اين همان جريان تكذيبى بود كه از صالح ( پيغمبر ) كردند ، و خداى عز و جل هيچ گاه قوم و ملتى را هلاك و نابود نكرده تا اينكه پيش از آن رسولانى براى آنها بفرستد و آن رسولان بر آن قوم حجت آورند . و خداى تعالى بسوى آن مردم صالح را فرستاد ، و او آنها را بخداوند دعوت كرد ولى پاسخش را نداده اجابتش نكردند و بر او گردنكشى كرده گفتند : بتو ايمان نياوريم تا بيرون آورى براى ما از ميان اين سنگ شترى ده ماهه ، و آن سنگى بود كه آن را بزرگ ميشمردند و آن را مىپرستيدند و در هر سال يك بار بپاى آن مىآمدند و اجتماع كرده و در آنجا قربانى ميكردند . آنها بصالح گفتند : اگر تو براستى چنانچه مىپندارى پيغمبر هستى از خداى خويش بخواه تا براى ما از اين سنگ سخت يك ماده شتر ده ماهه بيرون آورد ، و خداوند نيز همان طور كه خواسته بودند شترى بآن وصف بيرون آورد . سپس خداى تبارك و تعالى بصالح وحى فرمود : كه باينها بگو : خداوند براى اين شتر [ از آب ( آبادى شما ) ] يك روز « حق آشاميدن » قرار داده و يك روز هم آبشخور را براى شما ميگذارد ، و اين چنان بود كه هر روز نوبت آشاميدن آب حق شتر بود مردم همگى در آن روز آن شتر را ميدوشيدند و كوچك و بزرگى ( از مردم ) بجاى نميماند جز آنكه از شير آن شتر در آن روز ميخوردند ، و چون شب ميشد فرداى آن روز بسراغ آب ( كه آشاميدن آن حق خودشان بود ) ميرفتند و ديگر شتر در آن روز از آب نميخورد ، و تا زمانى كه خدا ميخواست بدان حال باقى ماندند .
270
نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 270