نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 173
بود ، نافع در ركن خانهء كعبه نگريست و امام باقر عليه السّلام را مشاهده كرد كه مردم اطرافش را گرفتهاند نافع رو به هشام كرده پرسيد : اى امير المؤمنين اين كيست كه مردم اين گونه در اطراف او فشار مىآورند ؟ . هشام گفت : اين پيغمبر اهل كوفه محمد بن على است ، نافع گفت : نگران باش كه هم اكنون من بنزد او ميروم و مسائلى از او مىپرسم كه جز پيغمبر و يا پسر پيغمبر و يا وصى پيغمبر كسى نتواند پاسخ دهد . هشام گفت : برو و از او بپرس شايد شرمنده اش سازى . نافع پيش آمد و همچنان بر مردم تكيه كرد و سر خود را بلند كرده بامام باقر عليه السّلام گفت : من كتاب تورات و انجيل و زبور و قرآن را خواندهام و حلال و حرامش را بخوبى دانستهام ، و اينك آمدهام از تو مسائلى بپرسم كه پاسخش را جز پيغمبر يا وصى پيغمبر يا پسر پيغمبر كسى نتواند بدهد امام باقر عليه السّلام سرش را بلند كرده فرمود : هر چه ميخواهى بپرس . نافع گفت : بگو ميان عيسى ( ع ) و محمد ( ص ) چند سال بود ؟ فرمود : مطابق عقيدهء خودم بگويم يا بر طبق عقيدهء تو ؟ نافع گفت : هر دو عقيده را با هم بگو . حضرت فرمود : اما بعقيدهء من پانصد سال بوده ، ولى بعقيدهء تو ششصد سال . نافع گفت : پس معناى گفتار خداى عز و جل چيست ( كه به پيامبرش فرمود ) : « و بپرس از رسولانى كه ما پيش از تو فرستاديم كه آيا غير از خداى رحمان خدايانى قرار دادهايم كه پرستيده شوند » ( سورهء زخرف آيه 45 ) در صورتى كه ميان محمد ( ص ) و عيسى پانصد سال وقت فاصله بوده از چه كسى اين مطلب را
173
نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 173