نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 99
دهم : ( 1 ) بگو بدانم اگر تو كيسه جواهرى داشته باشى و كسى بتو گويد : در اين كيسه اشرفى هست و تو بگوئى نيست ، او بتو بگويد اشرفى را براى من تعريف كن و تو اوصاف آن را ندانى ، آيا تو ميتوانى ندانسته بگوئى اشرفى در كيسه نيست ؟ گفت : نه امام فرمود ، جهان هستى كه درازا و پهنايش از كيسه جواهر بزرگتر است . شايد در اين جهان مصنوعى باشد زيرا كه تو صفت مصنوع را از غير مصنوع تشخيص نميدهى ، عبد الكريم درماند ولى بعضى از رفقايش اسلام آوردند و بعضى هم با او بكفر باقى ماندند . روز سوم برگشت و گفت ميخواهم كه من پرسش كنم ، امام فرمود : هر چه خواهى بپرس ، عرضكرد : دليل بر حدوث اجسام چيست ( ظاهرا مقصودش همان بحث مشهور حدوث و قدم ماده است كه مجادلات دامنه دار و طولانى بين دانشمندان طبيعى و اسلامى بوجود آورده است ) ؟ فرمود : من هيچ چيز كوچك و بزرگ را نمىبينم مگر اينكه چون چيزى مانندش بآن ضميمه شود بزرگتر شود ، همين است نابود شدن ( چيز كوچك ) و انتقال از حالت اول ( كه كوچك بود بحالت دوم كه بزرگ گشت و همين است معنى حدوث ) و اگر قديم بودى نابود و متغير نگشتى زيرا آنچه نابود و متغير شود رواست كه پيدا شود و از ميان برود پس با بودشدنش بعد از نابودى داخل در حدوث شود و با بودنش در ازل داخل در عدم گردد ( اگر آن چيز كوچك را ازلى فرض كنيم اكنون معدومست زيرا اكنون بجاى او چيز بزرگ وجود دارد ) و صفت ازل و عدم و حدوث و قدم در يك چيز جمع نشود . عبد الكريم گفت : فرض در صورت جريان حالت كوچكى و بزرگى و زمان سابق و لاحق مطلب چنان باشد كه فرمودى و بر حدوث اجسام استدلال نمودى ولى اگر چيزها همگى بكوچكى خود باقى مانند از چه راه بر حدوث آنها استدلال
99
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 99