responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 1  صفحه : 96


فاسد كند : ( 1 ) گفت : نظر تو اين نيست بلكه ميترسى نظرت نسبت بمقام شامخى كه براى او توصيف كردى نزد من سست شود ، ابن مقفّع گفت : چون چنين گمانى بمن برى برخيز و نزد او برو و تا توانى خود را از لغزش نگهدار و مهار از دست مده كه ترا در بند كند و آنچه بسود يا زيان تو باشد كه بر او عرضه كنى علامت گذار يا آزمايش كن راوى گويد : ابن ابى العوجاء برخاست و من و ابن مقفّع نشسته بوديم ، چون ابن ابى العوجاء برگشت ، گفت : واى بر تو پسر مقفّع : ( كه مقام او را كوچك دانستى ، بعقيده من ) اين مرد از جنس بشر نيست ، بلكه اگر در دنيا روحى باشد كه هر گاه خواهد با كالبد هويدا شود و هر گاه خواهد روحى ناپيدا گردد ، اين مرد است ! ! ، ابن مقفّع گفت : چطور ، گفت : نزد او نشستم چون ديگران رفتند و من تنها ماندم ، بىپرسش من فرمود : اگر حقيقت چنان باشد كه اينها ميگويند - و همان طور هم هست - ( مقصودش مسلمين طوافكننده بود ) آنها رستگارند و شما هلاكيد و اگر چنان باشد كه شما گوئيد - در صورتى كه چنان نيست شما بآنها برابريد من گفتم : خدايت رحمت كند - مگر ما چه ميگوئيم و آنها چه ميگويند ، گفته ما و آنها يكى است فرمود : چگونه گفتار تو با آنها يكى است : ؛ در صورتى كه آنها معتقدند كه معاد و پاداش و كيفرى دارند و معتقدند كه در آسمان معبوديست و آنجا ( با وجود فرشتگان ) آباد است و شما عقيده داريد آسمان خرابست و كسى در آن نيست ، ابن ابى العوجاء گويد من اين سخن را از او غنيمت دانستم و گفتم : اگر مطلب چنانست كه اينها ميگويند ( و خدائى هست ) چه مانعى دارد كه بر مخلوقش آشكار شود و آنها را به پرستش خود خواند تا حتى دو نفر از مردم با هم اختلاف نكنند ، چرا از آنها پنهان گشت و فرستادگانش را بسوى ايشان گسيل داشت اگر خود

96

نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 1  صفحه : 96
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست