responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 1  صفحه : 359


نزد دو عادل ميفرستم ) و سخن اولت را باطل كردى ( كه گفتى در حكم خدا اختلاف نيست ) ( 1 ) خداى - عز ذكره - هرگز نخواسته كه موضوعى راجع بحدود در ميان خلقش پيدا شود و تفسير و حكمش در زمين نباشد ، دست كسى كه كف را بريده قطع كن و ديه انگشتان را باو برگردان ( وسائل ج 3 ص 481 - اين حديث را با سه طريق ذكر نموده و طبق آن فتوى داده است و مجلسى ره گويد : بيشتر اصحاب ما باين حديث عمل كرده‌اند - مرآت ص 179 ) حكم خدا در شبى كه امرى ؟ ؟ را نازل كرده است ، ( شب قدر ) چنين است . اگر تو بعد از آنكه از پيغمبر صلَّى الله عليه و آله شنيده اى آن را انكار كنى ، خدايت بدوزخ فرستد ، همچنان كه چشمت را كور كرد ، روزى كه على بن ابى طالب را انكار كردى . ابن عباس گفت : بهمان جهت چشمم كور شد [ ؟ ] امام عليه السلام فرمود : تو از كجا اين را دانستى ؟ بخدا كه چشم او جز از ضربه پر فرشته كور نشد ، سپس خنديدم و او را در آن روز بواسطه سستى عقلش رها كردم .
سپس او را ديدم و گفتم : ابن عباس ! تو هيچ گاه مثل ديروز راست نگفتى ، زيرا گفتى : على بن ابى طالب عليه السلام بتو فرمود : شب قدر در هر سالى هست و امر آن سال ( حكم خدا و مقدر بندگان ) در آن شب نازل مىشود و براى آن امر ( كه نازل مىشود ) واليانى بعد از پيغمبر صلَّى الله عليه و آله تعيين شده است . تو گفتى : آنها چه كسانند ؟ على عليه السلام فرمود : من و يازده نفر امامان محدث از صلب من ميباشيم ، تو گفتى : من عقيده ندارم كه شب قدر جز با پيغمبر باشد ( يعنى پس از وفات پيغمبر صلَّى الله عليه و آله امر خدا در شب قدر بر كسى نازل نشود ) آنگاه فرشته اى كه با او سخن ميگفت ، مجسم شد و گفت :
ابن عباس ! دروغ گفتى ، من با دو چشمم فرشته اى را كه با على عليه السلام سخن ميگفت ، ديده‌ام - ولى على عليه السلام فرشته را با چشمش نديده بلكه با قلبش دريافته ( و آواز او ) در گوشش قرار گرفته - سپس با پر خود بتو زد كه كور گشتى .
ابن عباس گفت : در هر چه ما با يك ديگر اختلاف كنيم ، حكمش با خداست . امام عليه السلام فرمايد : من گفتم مگر خدا در هيچ يك از احكامش ، دو گونه حكم ميكند ؟ ( در حكم خدا اختلاف پيدا مىشود ؟ ) گفت : نه فرمود : همين جاست كه هلاك شدى و هلاك كردى ( يعنى چون علم بدون اختلاف كه فقط بواقع و حقيقت ناظر است و متصل بوحى الهىست ، تنها نزد ماست كه جانشينان پيغمبر صلَّى الله عليه و آله ميباشيم و علومى كه در دست مردمست ، همه متناقض و مختلف است ، اگر تو هم بعلم خويش متكى شوى ، خودت هلاك گشته و ديگران را هلاك كرده اى ) .

359

نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 1  صفحه : 359
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست