نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 193
نداشته ( 1 ) و زمانى از او جلوتر نبوده و دستخوش افزونى و كاهش نگردد و كجا و چرا در باره اش گفته نشود مكانى ندارد ، خدائى كه علمش در باطن امور پنهان نفوذ دارد [ حقيقت ذاتش از امور پنهانى پنهانتر است ] و بسبب نشانه هاى تدبيريكه در خلقش ديده مىشود در خردها آشكار است ، خدائى كه او را از پيغمبران پرسيدند ايشان باندازه و جزء توصيفش نكردند بلكه او را بافعالش سودند و بآياتش نشان دادند ، خردهاى مردم متفكر توانائى انكارش ندارند ، زيرا كسى كه آسمانها و زمين و درونيهاى آن و فضا و آفرينش او و او صانع آنهاست ، قدرتش انكار ناپذير است ، خدائى كه از خلق بدور است و از اين رو چيزى مانندش نيست ، خدائى كه مخلوقش را براى پرستش آفريد و بوسيله ابزارى كه بايشان داد آنها را بر اطاعتش توانا كرد و بسبب حجتها ( كه عقل خود مردم و پيمبران و ائمه باشند ) عذر را از ايشان برداشت ، پس آنكه هلاك شد با وجود حجت هلاك شد و آنكه نجات يافت با منت و لطف خدا بود ، از آغاز تا بازگشت تفضل از آن خداست ، سپس خدا كه ستايش از آن او است ستايش را براى خود آغاز كرد و امر دنيا و مكانت آخر ترا با ستايش خويش پايان داد و ( در كتابش ) فرمود : ميان آنها بدرستى داورى شد و گفته شد : ستايش از آن خداى پروردگار جهانيان است . ستايش خداى را كه لباس كبريائى در بر كرده بىآنكه مجسم باشد و رداى شكوه پوشيده بىآنكه ممثل باشد و بدون نابودى بر عرش مسلط گشته ، بر مخلوقش فراز گرفته بدون دورى از ايشان و بدون تماس با ايشان ، براى او حدى نيست كه به آن حد پايان يابد و مانندى ندارد تا بمانندش شناخته شود ، جز او هر كه جبارى كند خوار است و جز او هر كه گردن فرازى نمايد خرد و ناچيز است ، همه چيز در برابر عظمتش فروتنى كرده و در دربار سلطنت و عزتش رام و زبون گشته ، حركت چشمها از دركش وامانده و اوهام
193
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 193