نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 190
دارند و اگر خداى عز و جل هم مشعرى داشت بايد مشعر آفرينى داشته باشد زيرا خودش نميتواند براى خود مشعر آفريند و در آن صورت ذاتش محتاج باشد و بدان كه بخشيدن كمالات بايشان دليل بر اينست كه خودش آنها را بطور تمام و كامل دارد زيرا كسى كه كمالى را بديگرى ميبخشد ممكن نيست كه ذات خودش از آن خالى باشد . < شعر > ( ذات نايافته از هستى بخش كى تواند كه شود هستى بخش ) < / شعر > و نيز دلالت دارد كه آن كمال در خود او بىنقصان است زيرا كه نقصان كمالى در خدا منافى الوهيت و ربوبيت و بىنيازى حقيقى او است ؟ پس همچنان كه ما از بخشيدن او علم و قدرت و ادراك را بما استدلال ميكنيم كه خود او علم و قدرت و ادراك دارد از نقص اينها در خود ما استدلال ميكنيم كه در او كامل و تمامست يعنى علم ما پس از جهل است و قدرت ما پس از عجز و ادراك ما بوسيله مشاعر ولى ، علم و قدرت خدا سابقه جهل و عجز ندارد و ادراك او محتاج بمشاعر نيست و در ساير عبارات اين خطبه هم مانند جوهر ساختن و ضد آفريدن و قرين نمودن نيز همين طور ميگوئيم . 5 - ابن قتيبة گويد : من با عيسى شلقان بمحضر امام صادق ( ع ) رفتيم ، حضرت خود آغاز سخن كرد و فرمود : تعجب است از مردمى كه بامير المؤمنين ( ع ) نسبت ميدهند چيزى را كه او هرگز بآن لب نگشوده است ( ميگويند او خداست و قابل پرستش در صورتى كه ) آن حضرت در كوفه براى مردم خطبه خواند و فرمود ستايش خداى راست كه ستايشش را ببندگان خود الهام فرمود و شناسائى ربوبيتش را سرشت ايشان ساخت ، بوسيله خلقش بر وجود خود رهنمون گشت و بحادث بودن مخلوقش بر ازلى بودن خود و بمانند بودن آنها بر بيمانندى خود دلالت كرد ، آيات خود را گواه قدرتش گرفت ، ذاتش از پذيرش صفات امتناع دارد ( زيرا تمام صفات كمال عين ذاتش باشد و محالست كه صفت زائدى پذيرد ) و ديدنش از بينائيها و در خود گنجانيدنش نسبت بخاطرها محالست ، بودش را سرآغازى نيست و دوامش را انجامى نباشد ، ابزار درك او را فرانگيرد و پرده ها او را نپوشاند پردهء ميان او و مخلوقش همان طرز خلقت آنهاست زيرا آنچه لايق بذات مخلوقست نسبت باو ممتنع است و آنچه نسبت بوى ممتنع است مخلوق را سزاوار است ( جهل و عجز و فقر و نابودى نسبت بوى محالست و همه اينها براى مخلوق ضرورى و لازمست ، اين است پرده ميان خالق
190
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 190