نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 145
ممكن است شخص متفرسى باشد و در يك موضوع كوچك سياسى يا اجتماعى حدسى بزند كه صدى نود آن درست باشد ولى علم خدا بهمه امور كلى و جزئى جهان از زمانى كه خود او بوده و چيزى با او نبوده تا اين زمان و هر زمان كه بيايد صدى صد مطابق است ) . 3 - كاهلى گويد : در باره جمله « سپاس خدا راست تا نهايت علمش » كه در دعائى است بحضرت ابو الحسن عليه السلام نوشتم و پرسيدم . حضرت بمن نوشت : نگو « نهايت علمش » زيرا علمش را نهايتى نيست بلكه بگو « نهايت رضايتش » ( زيرا كه رضايت او مربوط باعمال صالح بندگانست كه محدود و متناهى است ) . 4 - ايوب بن نوح گويد : بحضرت ابو الحسن عليه السلام نوشتم و از او پرسيدم : آيا خداى عز و جل عالم بود بهر چيز پيش از آنكه آنها را بيافريند و پديد آرد يا آنكه نميدانست تا آنها را آفريد و آفرينش و بودن آنها را اراده كرد و علم پيدا كرد بمخلوق هنگامى كه خلق كرد و بموجود هنگامى كه موجود كرد ؟ پس بخط خود مرقوم فرمود : خدا هميشه بهمه چيز علم دارد پيش از خلقت آنها مانند علم داشتنش بآنها بعد از خلقتشان . 5 - جعفر بن محمد بن حمزة گويد نوشتم بامام عليه السلام و پرسيدم كه دوستان شما در باره علم خدا اختلاف دارند بعضى گويند : خدا پيش از خلقت اشياء هم عالمست و بعضى گويند : ما نميگوئيم خدا هميشه عالمست ، زيرا معنى ميداند ، خلق ميكند است پس اگر علم هميشگى براى او ثابت كنيم : چيزى هميشگى با او ثابت كردهايم ( و قائل بدو قديم شدهايم ) اگر صلاح بدانيد - خدايم قربانت كند نسبت باين موضوع چيزى بمن بياموزيد تا بر آن بايستم و از آن در نگذرم ، حضرت بخط خود مرقوم فرمود خدا هميشه عالم است پر خير و بلند است ياد او
145
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 145