responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 66


پدر رسول خدا كه محبوبترين فرزنداناش بود در آمد بار دوم قرعه‌ها را در هم آميخت باز قرعه بنام عبد الله درآمد براى بار سوم قرعه كشيد و قرعه بنام عبد الله در آمد عبد المطلب عبد الله را گرفته و نگاه داشت و تصميم بر ذبحش گرفت قريش اجتماع كرده و او را از ذبح عبد الله جلوگيرى كردند و زنان خاندان عبد المطلب گرد آمده بگريه و شيون پرداختند عاتكه دختر عبد المطلب گفت : پدر جان در كشتن پسرت عذرى ميان خود و خداوند بيار ، گفت : دخترم چه عذرى بياورم ؟ بگو كه دختر با بركتى هستى ، گفت :
ميان فرزندت و شترانى كه در حرم دارى قرعه بكش و آنقدر به پروردگارت عطا كن تا راضى شود عبد المطلب كس فرستاد و شتران را آوردند ده شتر كنار گذاشت و قرعه ميان آن ده شتر و عبد الله زد قرعه بنام عبد الله در آمد عبد المطلب بر عدد شتران ده ده مىافزود تا بصد رسيد و قرعه بنام شتران بيرون آمد اين وقت عبد المطلب تكبير گفت و قريش تكبيرى گفتند كه كوههاى مكه را لرزاند عبد المطلب گفت : تا سه بار قرعه بنام شتران بيرون نيايد نخواهم پذيرفت سپس سه بار ديگر قرعه زد و در هر سه بار قرعه به شتران اصابت ميكرد و در بار سوم زبير و ابو طالب و برادرانش عبد الله را از زير پاى عبد المطلب كشيده و بردند در حالى كه پوست يكطرف صورت عبد الله كه بر روى خاك گذاشته شده بود از گوشتش جدا شده بود عبد الله را بر وى دست بلند كرده و ميبوسيدند و خاك از سر و صورتش ميزدودند ، عبد المطلب دستور داد كه شتران را در كشتارگاه نحر كنند و گوشتشان را بيدريغ در اختيار ديگران بگذارند و تعداد آنان صد شتر بود و عبد المطلب بنياد پنج كار بنهاد كه خداى عز و جل همه را در دين اسلام عملى ساخت زن پدر را بر پسر حرام كرد و ديهء كشتن را صد شتر قرار داد و خانهء كعبه را هفت دور طواف ميكرد و گنجى يافت كه خمس آن را در

66

نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 66
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست