responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 346


بود و با او خلوت كرده بود و چون ابو ذر آن وضع را ديد برگشت و سخن آنها را قطع نكرد جبرئيل گفت اى محمد اين ابو ذر است كه بر ما گذشت و سلام نداد ولى اگر سلام داده بود جوابش را ميداديم اى محمد دعائى دارد كه بدان دعا ميكند و نزد اهل آسمان معروف است وقتى من بآسمان بالا رفتم از او بپرس چون جبرئيل بالا رفت ابو ذر خدمت پيغمبر آمد و باو فرمود اى ابو ذر وقتى بر ما گذشتى چه مانعت شد كه بر ما سلام ندادى ؟ گفت گمان كردم دحيه كلبى با شما در موضوعى خلوت كرده فرمود او جبرئيل بود اى ابو ذر و گفت اگر بر ما سلام كرده بود پاسخش ميدادم و چون ابو ذر دانست كه او جبرئيل است بسيار پشيمان شد كه بر او سلام نكرد ، رسول خدا ( ص ) باو فرمود اين چه دعائيست كه ميخوانى بمن خبرداد كه تو را دعائيست نزد اهل آسمان معروف است ، گفت آرى يا رسول الله ميگويم بارخدايا از تو خواهم ايمان بتو و تصديق به پيغمبرت و عافيت از هر بلا و شكر بر عافيت و بىنيازى از مردمان بد را .
4 - عبد الله بن ابى اوفى گويد پيغمبر اصحابش را دو بدو برادر ساخت و على آمد و عرضكرد يا رسول الله اصحابت را با هم برادر ساختى و مرا واگذاشتى فرمود قسم بدان كه جانم بدست او است تو را براى خود گذاشتم تو برادر و وصى و وارث منى ، گفت يا رسول الله چه ارث برم از تو ؟ فرمود آنچه پيغمبران پيش از من ارث دادند كتاب پروردگار خود روش پيغمبر خود را تو و دو پسرت در بهشت در قصر خصوصى من با من خواهيد بود .

346

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 346
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست