responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 345


قربانت من خود را از تو پنهان كنم و سخن تو را بشنوم و تو را بينم و تو مرا نبينى حسن بر منبر بالا شد و خدا را بمحامد بليغى و شريفى ستود و صلوات موجزى بر محمد و آلش فرستاد و گفت ايا مردم من از جدم رسول خدا ( ص ) شنيدم ميفرمود من شهر دانشم و على در آنست و آيا توان وارد شهر شد جز از درش ؟ و فرود آمد على برجست او را بسينه چسبانيد و بحسين فرمود پسر جانم برخيز و بمنبر بر او سخنى كن كه قريش بحال تو نادان نمانند و پس از من گويند حسين بن على چيزى نتواند و بايد دنبال سخن برادر سخن كنى حسين بمنبر رفت و حمد خدا كرد و ستايش او نمود و صلوات مختصرى بر پيغمبر فرستاد و فرمود اى مردم از رسول خدا ( ص ) شنيدم ميفرمود على پس از من شهر علم است و هر كه در آن درآيد نجات يابد و هر كه از او تخلف كند هلاك شود على از جا جست و او را در آغوش كشيد و بوسيد و فرمود اى گروه مردم گواه باشيد كه اين دو ، دو جوجه رسول خدايند و دو امانتى كه بمن سپرده و من آنها را بشما ميسپارم و رسول خدا از شما نسبت بآنها بازپرسى كند .
2 - ابو بصير گويد امام صادق ( ع ) بمن فرمود غمنده نشوى مهموم نگردى دردناك نشوى ؟ گفتم بخدا چرا فرمود هر وقت چنين شدى بياد آور كه ميميرى و در گور تنها ميمانى و ديده گانت بر دو گونه ات روان ميشوند و بندهايت از هم بريده شوند و كرمهايت بخورند و پوسيده شوى و از دنيا دستت ببرد اين است كه تو را وادار بكار كند و از كثرت حرص بر دنيا باز دارد .
3 - امام صادق ( ع ) فرمود ابو ذر برسول خدا ( ص ) گذشت و جبرئيل بصورت دحيه كلبى خدمت آن حضرت

345

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 345
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست