responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 74


اولا دستور امام دائر به ترك مناظره در ايام مهدى عباسى بوده و در زمان او " هشام " سكوت اختيار كرد و امتثال امر امام نمود و پس از مردن مهدى وزوال تقيه سكوت را شكست و اگر " هشام " معاند بود و مخالف دستور رفتار مىكرد در زمان مهدى هم سكوت نمىكرد .
ثانيا اساسا معلوم نيست كه امر به سكوت و ترك مناظره شامل هشام باشد ولو اينكه صورة براى رعايت مصلحت ، امام قاصدى هم نزد هشام روانه كرده و امر به سكوت را به او هم ابلاغ كرده باشد ، چه از پاسخ هشام به آن قاصد كه گفت ( مثلى لا ينهى من الكلام ) مانند من از سخن گفتن ممنوع نيست پيداست كه منع از مناظره مخصوص كسانى بوده كه در فن مناظره مهارت نداشتند ، يا احاطه آنها به معارف و اصول حقائص به اندازه كافى نبوده و از مناظرات آنان مفاسدى توليد مىشده است .
و ظاهرا ارسال قاصد ، و ابلاغ منع حتى نسبت به هشام براى اين بوده است كه ديگران در خود احساس حقارت ننموده دلخور نشوند ، و در باطن ، هشام اذن خصوصى داشته و اگر واقعا هشام از مناظره ممنوع بود ، با آن اخلاصى كه هشام در كارهاى خود داشته [1] ، وقرب و منزلتى كه نزد ائمه داشته ، چگونه اقدام به مناظره مىكرد .
ثالثا مگر " موسى بن جعفر " ( ع ) شخص گمنامى بود ، كه اطلاع هرون بوجود او ، متوقف بر بيانات و سخنان هشام باشد ، تا آنكه گفته شود هشام ، با بيانات خود و اقامه برهان ، بر امامت " موسى بن جعفر " ( ع ) سبب زندانى شدن و قتل آن بزرگوار گرديد . چنين نيست ، بلكه سبب زندان و قتل آن بزرگوار باطنا حب رياست هرون بود ، ووجود موسى بن جعفر ( ع ) را معارض اساس سلطنت خود مىديد . و ظاهرا سعايت " محمد بن اسمعيل بن جعفر " بوده است كه به مجرد رسيدن نزد هرون



[1] " ابو عمرو كشى " روايت كرده كه " هشام بن الحكم " در مناجاتش مىگفت اللهم ما عملت واعمل من خير مفترض و غير مفترض فجميعه عن رسول الله و اهل بيته الصادقين صلوات الله عليه وعليهم حسب منازلهم عندك فتقبل ذلك كله منى واعطنى من جزيل جزاءك به ما انت اهله " . بارالها هر عملى كه انجام داده و مىدهم از واجب و مستحب از بركت پيغمبر و خانواده صادقين اوست . درودت به اندازه درجات و منزلت ايشان نزد تو بر روان آنان باد . پروردگارا كارهاى مرا بپذير و در مقابل اين كارها در خور بزرگيت به من پاداش بزرگ عنايت كن .

74

نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 74
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست