نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 73
امام هشتم حضرت " رضا " ( ع ) است كه " موسى المشرقى " [1] به حضرت " رضا " ( ع ) عرض كرد " موسى بن صالح " [2] و " ابو الاسود " [3] از شما راجع به هشام بن الحكم پرسش كرده اند فرموده ايد گمراه و گمراه كننده است و در خون " ابو الحسن موسى بن جعفر " ( ع ) شركت كرده است آيا آنچه اين دو نفر درباره هشام گفتهاند صحيح است ؟ چه مىفرماييد اى آقاى ما ، آيا او را دوست بداريم ؟ فرمود بلى . مجددا عرض كرد آيا بطور قطع او را دوست بداريم فرمود بلى او را دوست داريد بلى او را دوست داريد وقتى كه سخنى گفتم عمل كن و تغيير مده . اينك بيرون رو و بگو به ايشان كه امام مرا امر به دوستى هشام كرده . سپس " مشرقى " رو به اصحاب امام كرد بطوريكه سخن او را امام مىشنيد و گفت من نگفتم كه آنچه درباره " هشام " گفتهام رأى امام است ؟ امام سكوت فرمود . از سكوت امام استفاده مىشود كه آنچه قبلا بمشرقى فرموده صحيح است و از باب تقيه وحفظ جان هشام يا خودش فرموده است و پس از رفع محذور امر به دوستى هشام مىفرمايد . خلاصه آنكه شبههيى نيست كه " هشام " از شيعيان آل محمد و عقيده مند بگفتار آنان بوده و امر ايشان را امتثال مىكرد وخدمت ايشان مكرر مىرسيد و با ايشان بسيار ملاقات مىكرد و اخذ معارف و علوم و احكام مىنمود حتى در امور عادى و بيع وشرى با اتكاء به فرمايش ايشان اقدام مىكرد اگر اين نسبت صحيح بود چگونه او را مىپذيرفتند و در رديف خواص اصحاب خود قرار مىدادند بعلاوه چگونه ممكن بود حضرت " رضا " و حضرت " جواد " عليهما السلام براى او طلب رحمت كنند و استرحام آن دو بزرگوار كاشف از اين است كه از وى چيزى كه موجب حبس امام هفتم ( ع ) يا قتلش باشد صادر نشده است . 2 - دليلى در دست نيست كه هشام عالما عامدا مرتكب خلاف تقيه شده و زمينه حبس و گرفتارى " موسى بن جعفر " ( ع ) را فراهم كرده باشد زيرا :
[1] " موسى المشرقى " از روات شيعه و از اصحاب امام هشتم عليه السلام است . [2] " موسى بن الصالح " از اخيار محدثين شيعه و از اصحاب امام هفتم و هشتم عليهما السلام بوده است . [3] " ابو الاسود " از اصحاب امام هشتم عليه السلام و داماد على بن يقطين بوده است .
73
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 73