نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 182
واجب و قديم نخواهد بود و مفروض اين است كه هر دو اصل را واجب و قديم معرفى مينمايند وبالجمله " فلا بقاء للميت مع الازلى القديم " به همين معنى اشاره فرموده است . سپس با جمله " والميت لا يجيئ منه حى " نظر به اينكه حيوانات موذيه را از قبيل مار و عقرب و درندگان به ظلمت مستند مينمايند ( چون بعقيده آنان از نور كه خير محض است نمى شود اين قبيل حيوانات موذيه پديد آيند ) وجه ديگرى براى بطلان اين فرض ، بيان فرمود . وخلاصهاش اين است كه چيزى كه مرده است چگونه مىتواند مبدأ و مصدر حيات و زندگى شود و اين حيواناتى كه شما به ظلمت مستند مىكنيد داراى حيات هستند بنابر اين جاى اين سؤال خواهد بود كه حيات از كجا آمده است ؟ ! اما راجع به مذهب مانويه آنچه از كلمات امام صادق ( ع ) استفاده مىشود اين است كه مراد آنان از نور روح و مراد از ظلمت جسد است و نور را خداوند و صانع جهان مىدانند بر خلاف آنچه راجع به مذهب ايشان از ملل ونحل شهرستانى نقل شده و هيچ مستبعد نيست كه شهرستانى مطالبى را بر خلاف واقع به جماعتى نسبت دهد على ايحال شبههاى نيست كه " امام صادق " ( ع ) به مذهب ايشان واقع و مطلع بوده و مؤيد اينكه مراد مانويه از نور روح و مراد از ظلمت جسد مىباشد اين است كه مانى نصرانى بوده و مذهب نصارى راجع به مسيح قريب به همين معنى است . و اسارت نور در دست ظلمت كنايه از عدم استقلال در تدبير و معارضه و مبارزه اهرمن است با نور در بسيارى از مقاصد . به هر جهت " امام صادق " ( ع ) از جهات عديده بر بطلان مذهب آنان استدلال فرموده . " الف " - لازم اين اعتقاد آن است كه مردم قدرت بر ترك شرور و جنايات نداشته باشند زيرا كه شرور و جنايات از ناحيه جسد است كه ظلمت مىباشد و از ظلمت جز شر و جنايت چيز ديگر صادر نمىشود و چون مردم در ارتكاب شرور مجبورند كسى حق ندارد آنان را به ارتكاب شرور و جنايات نكوهش نمايد با اينكه مشاهده مىكنيم كه عقلا مرتكبين شرور و جنايات را نكوهش و ملامت مىكنند . " ب " - لازم اعتقاد ايشان اين است كه تضرع و استغاثه نسبت به خداوند از
182
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 182