responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 173


تر از عقايد ساير فرق باطله است ، نظر در كتب قدما و سابقين خود نموده مطالب آنان را با الفاظ فريبنده آرايش كرده تحويل اجتماع ميدهند و آن مطالب كاملا در جهت مخالفت با خدا و رسول قرار گرفته است .
سپس فرمود اما " مانويه " [1] كه قايل شده اند به اينكه بدنها از ظلمت و



[1] - " مانى بن فاتك ثنوى " در ايام " شاپور بن اردشير " پادشاه فارس ظهور كرده بعضى گفته‌اند كه پدرش همدانى بوده و به بابل آمده در مداين در محلى كه طيسفون ناميده مىشد منزل كرد ، در آن محل بتخانه‌اى بود كه " فاتك " در آن بت خانه حاضر مىشد ، در بت خانه ندايى شنيد كه كسى مىگويد اى " فاتك " از خوردن گوشت و آشاميدن شراب و آميزش با زنان خوددارى كن ، اين ندا چندين مرتبه به گوش " فاتك " رسيد و اين دستور را مذهب قرار داد ، زنش بمانى حامله بود ، پس از وضع حمل گفتند خوابهاى خوبى مىديد و در بيدارى به نظرش مىرسيد كه گويا كسى او را گرفت و بالا برد ، سپس برگرداند ، " مانى " بر دين پدرش نشو و نما كرد و در كودكى به حكمت گويا بود ، پس از آنكه به سن دوازده سالگى رسيد ، به توهم خودش از طرف ملك جهان نور كه خداوند است به او وحى مىشد و به او مىگفت از اين ملت دورى گزين ، تو از اينها جدائى ، و بر تو باد به پاكيزگى و ترك شهوت ، و هنوز وقت آشكار شدنت نيست ، هنگاميكه به سن 24 سالگى رسيد ، ملك او را ندا كرد اينك هنگام آن فرا رسيده كه نبوت خود را آشكار سازى ، سپس در زمان " شاپور " ادعاى نبوت كرد و دو نفر به او گرويدند و پدرش ناظر و مراقب وى بود . مانى مىگفت : " فارقليط " كه " عيسى " مژده قدومش را داده منم ، و احكام مذهب خود را از قوانين مجوس وترسا استخراج كرد ، و كتب خود را به قلمى كه متولد از سريانى و فارسى بود نوشت ، و " به شاپور " وارد شد در حالى كه بر شانه‌هاى او نورى مانند دو چراغ مىدرخشيد ، چون " شاپور " او را بدين حال مشاهده كرد به نظرش بزرگ جلوه نمود و در دل قصد كرد كه او را غفلة نابود سازد ، وقتى كه از نزديك با وى ملاقات كرد هيبتى از وى در دلش افتاد و به او علاقمند گرديد و دعوتش را اجابت كرد . " مانى " مىگفت : مبدء عالم دو وجود است كه عبارت از نور وظلمت باشد و هر يك از ديگرى جدا هستند ، و نمازهايى بر پيروان خود مقرر داشت به اين ترتيب كه بايستى در آب جارى يا غير جارى شنا كنند و رو به آفتاب بايستند ، سپس سجده كنند و در سجود خود بگويند راهنماى ما فارقليط فرستاده نور مبارك است و فرشتگان حفظه مباركند ، جنود نور بخش او منزهند يا تسبيح كننده اند . و تسبيحات مختلفه مىگفتند تا دوازده سجده و نماز هم داشته‌اند با تسبيحات مختلفه و در برج دلو يك ماه روزه بر آنها واجب و افطارشان هنگام غروب بوده . روز يكشنبه نزد عموم مانويه محترم و روز دوشنبه نزد گروهى از آنان محترم بوده . " مانى " داراى كتب ورساله‌هايى بوده و " كسرى " او را بدار آويخت و به قتل رسانيد و جدال در دين را بر اهل مملكت حرام كرد . و پيروان مانى را مىگرفت و به قتل مىرسانيد ، لذا پيروانش فرار كرده از نهر بلخ گذشتند و وارد مملكت خان ترك گرديدند ( ملل ونحل شهرستانى ) .

173

نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 173
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست