responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 15


وارد شده است . لكن فلسفه هيچ مكتبى او را قانع ننموده و سيرابش نكرده ، فقط زلال افكار و فلسفه الهى مكتب ولايت توانسته است عطش او را تسكين دهد لذا پس از ديدن مكتبهاى مختلف از آنها دست برداشته و بوسيله عمويش به مكتب ولايت مشرف شده و با عقايد و افكار تشيع بدرود زندگانى گفته است .
ابو عمرو كشى در كتابش از عمر بن يزيد روايت مىكند كه نامبرده گفت :
برادر زاده من ، هشام بن حكم ، از من خواهش كرد كه او را خدمت جعفر بن محمد ( ع ) ببرم تا با آن بزرگوار ، در امور مذهبى صحبت كند . در پاسخ وى گفتم : تا از جنابش استجازه نكنم اقدام به چنين عملى نخواهم كرد . سپس خدمت حضرتش تشرف حاصل نموده ، براى شرفياب شدن هشام اجازه گرفتم . پس از بيرون رفتن از محضرش متوجه جسارت و بى باكى برادر زاده ام شده ، با خود گفتم خوب است مجددا با تذكار حالت هشام ، تحصيل اجازه نمايم ، مبادا پس از ملاقات ، در اثر سوء ادب ، موجبات شرمندگى براى من فراهم شود . برگشتم به امام عرض كردم كه برادر زاده من خبيث است با اين حال اجازه مىفرمائيد شرفياب شود ؟
فرمود آيا بر من بيمناكى ؟ - بيمناك مباش . از اظهارم شرمنده شدم برادر زاده ام را همراه خود به محضرش بردم . پس از نشستن در خدمتش آن بزرگوار مسأله‌اى از وى پرسيد . او مهلت خواست ، امام بوى مهلت داد . چند روزى هشام درصدد تهيه جواب بود عاقبت نتوانست پاسخى تهيه نمايد دوباره به محضر امام شرفياب شده اظهار عجز كرده و پاسخ مسأله را از حضرت استفاده نموده در جلسه دوم مسأله ديگرى كه بنيان مذهب باطل را متزلزل مىكرد سؤال فرمود . مجددا هشام نتوانست از عهده جواب بر آيد ، با حال حيرت واندوه مرخص شد ، و مدتى به حال بهت و حيرت بسر مىبرد . براى مرتبه دوم از من خواهش كرد كه وسيله ملاقاتش را با امام فراهم سازم . از امام ثانيا اجازه ملاقات براى او خواستم ، فرمود : فردا شب در فلان نقطه از حيره منتظرم باشد كه ملاقاتش خواهم كرد . فرمايش امام را به هشام ابلاغ كردم ، از فرط اشتياق ، قبل از وقت مقرر به آن مكان شتافت و بفيض ملاقات

15

نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 15
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست