آنان متداول گشت . و همين موضوع زمينه مناسبى براى ادعاى مهدويت عده زيادى از بنى هاشم و ديگران گرديد . مانند موسى بن طلحة بن عبيدالله . ظاهراً عبد الله بن حسن مثنّى از زبر دستترين افرادى بود كه براى فرزند خود محمد ادعاى مهدويت نمود . او براى فرزندش از زمان تولد و طفوليت برنامه ريزى دقيق كرد و نام وى را محمد گذاشت ، چرا كه مىدانست حضرت مهدى ( عليه السلام ) هم نام پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) است و سپس او را تحت تربيت و مراقبت ويژه قرار داد و از چشم مردم پنهان نگه داشت و با اشاعه افسانه هائى پيرامون فرزندش او را همان مهدى موعود معرفى كرد در كتاب مقاتل الطالبيين ص 239 آمده است : " ( محمد ) فرزند عبد الله بن حسن كه از كودكى از ديد مردم پنهان بود ، مردم را به سوى خويش فرا مىخواند و خود را به آنان مهدى معرفى مىكرد " . سپس مىگويد : " به زبان مردم افتاد كه محمد را مهدى صدا بزنند " [1] عباسيان نيز قبل از آنكه از هم پيمانان حسنى خود روى گردان شوند ، همين ادعا را ترويج مىكردند . از عمير بن فضل خثعمى روايت شده است كه گفت : " در يكى از روزها كه محمد فرزند عبد الله بن حسن مثنى از منزل پدرش خارج مىشد ، منصور عباسى را ديدم كه با غلام سياه و اسبش جلو در ايستاده بود ، منصور انتظار محمد را مىكشيد همين كه او خارج شد منصور برخاست و ردايش را گرفت تا سوار اسب شود ، سپس لباس او را روى زين اسب مرتب نمود تا محمّد از آنجا دور شد ، من منصور را مىشناختم ولى محمد را نمىشناختم از منصور سؤال كردم : او كيست كه اين همه احترامش كردى ؟ ركابش را گرفته و لباسش را مرتب نمودى ؟ گفت : آيا او را نمىشناسى ؟ گفتم نه . گفت اين شخص محمد فرزند عبد الله بن حسن بن حسن ، مهدى ما اهل بيت است " . [2]