نام کتاب : صحيفة الزهراء ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 27
مهربانش فرا رسيده بود ، پس از چندى كه قدرت برخاستن از بستر را نداشت ، بستر بيمارى را ترك گفته و به كارهاى خانه مشغول مى شود ، حضرت على ( عليه السلام ) وارد شده و علت را جويا مى شود ، آن حضرت خواب خود را نقل مى كند . اكنون زمان آن رسيده است كه شوهر خويش را از آنچه در طول اين مدت در دل انباشته و مخفى نموده ، آگاه سازد و وصاياى خود را با او در ميان گذارد . حضرت على ( عليه السلام ) همه را از اتاق بيرون نمود ، و در كنار بستر همسر مهربانش قرار گرفت ، حضرت فاطمه ( عليها السلام ) فرمود : اى پسر عمو در طول زندگى مرا دروغگو و خائن نيافتهاى ، و نيز در اين مدت هيچ گاه مخالفت تو را ننموده ام ، أمير المؤمنين فرمود : تو داناتر و با تقواتر و گرامىتر از آن هستى كه من تو را به خاطر مخالفت كردنت با خود مورد سرزنش و توبيخ قرار دهم ، دورى از تو و نبودنت بر من بسى گران و دشوار خواهد بود ، ولى چه بايد كه اين مسألهاى است كه كسى را از آن راه گريزى نيست ، سوگند به خدا كه با رفتنت مصيبت رسول خدا برايم تجديد مى شود ، انا لله وانا إليه راجعون ، از اين مصيبت بس بزرگ و دردناك ، اين مصيبتى است كه از آن دلدارى نتوان يافت ، و سوگى است كه جايگزينى ندارد . حضرت فاطمه ( عليها السلام ) فرمود : به تو وصيت مى كنم كه در تشييع جنازه ام كسانى كه به من ستم نمودند شركت نكنند ، مبادا بگذارى كسى از آنان بر جنازه من نماز بگذارد ، و مرا شب هنگام آنگاه كه چشمها آرام گرفته و مردمان به خواب رفته اند به خاك سپار .
27
نام کتاب : صحيفة الزهراء ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 27