نام کتاب : صحيفة الزهراء ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 26
و مولايشان دادند ، و تنها مالى كه پدرش براى دختر خود و پاره تنش بجاى گذاشته بود را غاصبانه از او ربودند ، خانه اش را به آتش كشيدند ، و او را در ميان در و ديوار ، يا در حقيقت مرگ و زندگى قرار دادند ، و حتى جان فرزند شش ماهه اش را گرفتند ، تا آنجا كه مجبور شد در آن بى كسى و تنهائى به كنيزش فضه پناه برده و بگويد : فضه مرا درياب كه محسنم را كشتند . او در بستر مرگ قرار داشت ، مرگى كه از ناحيه افرادى كه از دو لب پيامبر و با دو گوششان شنيده بودند كه مى فرمايد : " هر كس فاطمه را بيازارد مرا آزرده ، و خداوند براى غضب او غضبناك است " ، بر آن حضرت وارد آمده بود ، آنان كه زندگى زودگذر دنيا چشمانشان را پر كرده و عشق به رياست دنيوى وجودشان را لبريز ساخته ، و خداى خود را به فراموشى سپرده بودند ، آنان كه خود را واليان امر مسلمانان بشمار آورده ، و در واقع هنوز زنار كفر بر گردنشان آويزان بود . مگر مىشود دين الهى به كسانى تفويض شود كه در گرداب كفر و بت پرستى غوطه ور بوده و در برابر بتهاى سنگى و چوبى سر فرود آورده ، و صحيفه اعمالشان مشحون از هر كار زشت و پليدى باشد . مگر مى شود دين خدا به كسانى سپرده شود كه نقطه روشنى در زندگيشان وجود ندارد ، زنان پشت پرده را از خود داناتر بشمار مى آورند ، در جنگها با خفت و خوارى رو به فرار مى گذارند ، پيامبرشان را متهم به نسبتهاى ناروا مى سازند ، و از شناخت آيات قرآنى بى بهره اند ، تو گوئى اصلا آن را نخوانده اند . او در بستر مرگ قرار داشت و لحظه وداع با شوهر وفادار و كودكان
26
نام کتاب : صحيفة الزهراء ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 26