نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 32
و بزرگان لشكر را با پولهاى گزاف خريدارى كرد و واگذارى پستهاى حساس را به آنان وعده داد ، و آنان نيز ناجوانمردانه دعوت أو را پذيرفته و به جانبش مى رفتند ، و در تاريكى شب و روشنائى روز به سپاهيان معاويه مى پيوستند ، عبيدالله هم هر روز اين گزارشها را به امام مى داد . 3 - فريب عبيدالله بن عباس : معاويه كه گروه زيادى را بسوى خود جلب كرده بود تصميم گرفت با فريب رهبر لشكر سپاه را درهم ريزد ، از اينرو نامه اى به اين مضمون براى عبيدالله نوشت : ( حسن نامه اى به من نوشته و در خواست صلح نموده است تا حكومت را به من واگذارد ، اگر همين حالا بپيوندى فرمانده خواهى بود و اگر نه فرمانبردار مى گردى ، اگر حالا دعوتم را بپذيرى يك ميليون درهم خواهى گرفت ، اكنون نيمى از اين پول را به تو مى دهم و نيم ديگر را به هنگام ورود به كوفه به تو خواهم داد ) ، مسلما عبيدالله مى دانست كه اين سخن دروغى بيش نيست زيرا صلح امام با لشكركشى أو سازگار نبود ، بعلاوه اگر امام درخواست صلح كرده ديگر نيازى به جلب سائر افراد و تطميع آنان نمى باشد ، مضافا اين گشاده دستى معاويه و دادن پول گزاف بى معناست . نامهء معاويه در دل عبيدالله شورى به پا ساخت و براى ارتكاب ننگين ترين عمل زندگيش به انديشه فرو رفت ، فرمانده بودن و بدست آوردن پول چشم أو را خيره كرده بود ، أو مى دانست كه در حكومت اسلامي هرگز مقدار كمى از اين پول كلان نيز به أو نخواهد رسيد ، و بالاخرة نفس خيانت كار و فريبكارش بر أو چيره شد ، و ناجوانمردانه پيمانش را با امام زمان خود شكست و از لشكر اسلام كناره گرفت ، و به خدا و رسول
32
نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 32