responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 38


اقامه بيّنه كند و ابو بكر خود ، هم حاكم وهم مدعى بود با وجود اين كه او هم متّهم بود در اين قضيه زيرا كه اگر صدقه بودن ثابت مىشد او نيز مثل ساير مسلمين شريك مىبود و نمى دانم با وجود اين ، چگونه قول حضرت امير را به جهت جلب نفع ردّ مىكرد وقول خود را حجّت مىدانست .
و اگر گويند در صدقه بودن مال پيغمبر احتياج به شاهد وگواه نبود بلكه اين معنى ظاهر وواضح در پيش همه مسلمين بود و روايت : « نحن معاشر الانبياء لانورث » در نزد همه ايشان ثابت ومحقّق بود ، گوييم با وجود اين چگونه مىشود كه بر حضرت بتول ( عليهما السّلام ) مخفى باشد و آن همه گفتگويى كه مذكور شد در خصوص ارث ميانه او و ابو بكر واقع شود وچگونه اين معنى بر باب مدينه علم مصطفى مخفى بود و اگر مخفى نبود چگونه قبول نمى كرد وچگونه فاطمه را منع از ادعاى ارث نمى كرد [1] [ علاوه بر اين ها ابو بكر چند جا به نقيص روايت ارث نبردن عمل كرد ] اول اين كه حجره حضرت فاطمه را به ميراث به او داد ، اگر به ميراث به او نمى داد به تصرف او وا نمى گذاشت چگونه او را در آن جا دفن مىنمودند .
دوم آن كه حجره هاى عايشه وحفصه را به ايشان به ميراث داد همچنان كه در بعضى روايات ايشان رسيده . و شاهد بر اين است آن چه وارد شده است كه در وقتى كه عايشه منع نمود كه حضرت امام حسن مجتبى ( عليه السّلام ) را در حجره حضرت رسول ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) دفن نمايند ابن عباس يا محمّدابن حنيفه - على اختلاف الروايتين - به او خطاب نمود كه :
« تجمّلت تبغّلت ولو عشت تفيّلت * لك التّسع من الثّمن وفي الكلّ تصرّفت » ؛ يعنى سوار شتر شدى سوار استر شدى و اگر بمانى ، سوار فيل هم خواهى شد . از براى تو بود ازتسع ازثمن حجره حضرت رسول ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) و تو همه حجره را تصرف



[1] گويا از اينجا عبارتى افتاده است .

38

نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 38
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست