كتاب « تفسير القرآن » در تفسير مولى در آيه « مأويكم النّار هى مولاكم » [1] گفته است : « اى هى اولى بكم » و ابو بكر انبارى در كتاب « تفسير المشكل » گفته است : « المولى و الولى الاولى بالشيىء » وفراء در كتاب « معانى القرآن » گفته است : « ان المولى و الولى في لغة العرب واحد » ومبرّد گفته است : « الولى هو الاحق و الا ولى ومثله المولى » و در اشعار شعراى مشهور مثل لبيد و اخطل غير ايشان بسيار مولى استعمال در اولى شده است ، به نحوى كه متبادر از لفظ مولى اولى است ، همچنان كه بر ارباب تتبع واطلاع مخفى نيست . و بعضى ديگر از سنّيان مضطرّ شدهاند وگفتهاند شبهه نيست مولى به معنى اولى آمده است ، ليكن مىتواند شد كه مراد اولى به تصرف در جميع امور كه مرادف امام است نباشد ، بلكه اولى در بعض امور باشد . و جواب اين سخن واهى آن است كه وجوه مذكوره از . عطف نمودن جمله « فمن كنت مولاه » بر جمله « الست اولى بكم » . ونزول آيه : « اليوم اكملت الايه » . وتهديد شديد در تبليغ . وتهنيت صحابه . و غير آن از وجوه مذكوره ادلّه باهرهاند بر اين كه مراد اولى به تصرف در جميع امور است . با وجود اين كه اگر مراد اولويت در بعضى امور باشد لازم مىآيد اغراء به جهل زيرا كه آن بعض معلوم شما و ما نيست كه چيست ، وشما هم تعيين آن را نكردهايد وچگونه مىتواند شد كه چنين اساسى برپا شود از براى امرى كه هيچ كس نداند كه آن امر چيست . و از آن چه مذكور شد ثابت ومحقق شد كه انكار اصل اين حديث يا انكار