اين باشد كه بگو على ( عليه السّلام ) ناصر يعنى يارى كننده شما است يا ابن عمّ تو است يا همسايه وهمقسم يا آزاد كننده و يا آزاد كرده شده يا مالك رزق يا ضامن جريره است ، نمى دانم كدام ذى شعور اين تصوّر را مىكند . سوم آن كه دانستى كه اكثر علماى ايشان نقل كردهاند كه بعد از وقوع اين حكايت آيه : « اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى الايه » [1] نازل شد و شبهه نيست كه اكمال دين و اتمام نعمت ورضاى الهى به اسلام ( نسبت اين مدخليّت ) با هيچ يك از ( نبوّت ) امور مذكوره سواى امامت وخلافت [ مناسبت ] ندارد و اين از بديهيات ظاهره است . « » چهارم آن كه بعد از وقوع اين حكايت اصحاب مىآمدند و حضرت امير ( عليه السّلام ) را تهنيت مىنمودند و از وقت ظهر تا وقت عشاء مشغول تهنيت بودند ، خصوص عمر كه ايشان تصريح نمود كه : « اصبحت مولاى ومولى كلّ مؤمن ومؤمنه » همچنان كه از اكثر طرق مذكوره ثابت شد و ظاهر است كه تهنيت مناسبت با هيچ يك از معانى مذكوره سواى خلافت وامامت ندارد ومؤيد ومؤكد اين است قضيّه حارث فهرى وتهنيت و اشعار شعرا وقول حسان بن ثابت : اماماً وهادياً وتصريح كُميت در اشعار خود كه : « و لم ارمثله حقّاً اضيعا » ؛ وعجب اين كه بعضى از متعصّبين اهل سنّت وجاهلين به وضع ولغت از راه جهل وعصبيت گفتهاند كه مولى به معنى اولى نيامده است . زيرا كه مولى بر وزن مفعل است و اولى صيغه افعل تفضيل است و استعمال مفعل به معنى افعل تفضيل جايز نيست شارح مقاصد با وجود عصبيّت اعتراف به فساد اين قول نموده است و گفته است كه كسى نمى گويد كه مولى از صيغ تفضيل است ، بلكه مىگويند اسمى است به معنى اولى ودليل بر اين تصريح ائمه لغت است از آن جمله ابو عبيده در